روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

آخرای یه روز با یه شعر

یا حسن ابن علی .ع. یا غریب مدینه

شکر للله شدم گدای حسن
می سرایم فقط برای حسن
در خیالم همیشه میخوانم
عاشق صحن با صفای حسن

قطره های کرم سرازیر اند
بین هر سجده از عبای حسن
بین هر روضه بی هوا رفتم
در حوالی روضه های حسن

از سر کوچه تا ته کوچه...
این من و سوز ماجرای حسن
کی شود تا بگویم ای آقا
زائرم سمت کربلای حسن

اللهم عجل لولیک الفرج

نظرات 1 + ارسال نظر
مثنوی خیال دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 18:49

نمی دونم چرا با خوندن این ابیات یاد مراسم امروز صبح افتادم!
امروز دیار هگمتانه میزبان قافله سالار مدافعین حرم حضرت زینب(س) بود که بعد از مراسمی باشکوه در همدان آرام گرفت...

سرلشگر حسین همدانی، ستاره‌ای است که به سپهر افتخارات جهان اسلام تقدیم شد...
روحشان شاد و یادشان گرامی باد

روحش شاد ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد