روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

به جای همه چیز...

می خواستم از کتاب هایی که توی همین مدت دو نوشته اخیرم خوندم بنویسم، می خواستم از سیل سیستان و بلوچستان بنویسم، می خواستم از فردوسی پور و تعطیلی ثریا بنویسم اما ... اما دیروز به همراه دوستانم رفتم خانه پدر و مادر دوستی که این روزها داغدار برادر شهید آتش نشانش بود.


پیرمرد که گاهی گریه می کرد با وقار به ما گفت خدا رو شکر که خدا پیکرش رو سالم به ما برگردوند.



به جای همه چیزهایی که می خواستم بنویسم، نمی دونم چی بنویسم...


اللهم عجل لولیک الفرج


نظرات 4 + ارسال نظر
maloosak جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 13:06 http://fars.coxslot.com

سلام مهدی عزیز سعادت و خوشبختی رو براتون آرزومندم...خوشحال میشم به منم سر بزنین نیومدی هم اشکال نداره بازم ممنون موفق باشی

ماریا جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 16:42 http://AZNOON-TA-GHALAM.KOWSARBLOG.IR

. . . .همه چیز گفته شد

ارشمیدس پنج‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 20:09 http://mulish.blogsky.com

حادثه پلاسکو خیلی تلخ بود
ازون تلخیایی که هضم نمیشه
هست همیشه اذیت میکنه

ماریا پنج‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 11:23 http://aznoon-ta-ghalam.kowsarblog.ir

سلام، اگه اینستاگرام دارید برید پیج: zendegi_daneshjooyi
از دانشگاه فردوسی زیاد عکس میذارن دانشجوها، گفتم شاید براتون تجدید خاطره بشه

ممنون لطف کردید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد