روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

برگه جدید

فردا تولدم هستش...  یه صفحه جدید به ورق زندگی م اضافه میشه. خدا می دونه چی توی این صفحه نوشته میشه!



سال 95 هم مانند سال پیش عزیزانی از دست دادم، خدا همه شون رو بیامرزه.


تولد که می نویسم یاد چند چیز میفتم:

اول: سر و صدای ترقه و انفجار چهارشنبه سوری که هر سال بوده. امیدوارم امسال و سال های بعد به احترام خون جوونایی که زیر آوار پلاسکو جونشون رو از دست دادن، مردم چهارشنبه آخر سال ایمن تر و آروم تری داشته باشن...

دوم: یاد فیلم جشن تولد میفتم، وقتی که رقیه می خواست شمع رو فوت کنه و انفجارها شروع شد.

سوم: یاد خیام میفتم که سروده:

ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست / بی باده گلرنگ نمی باید زیست

این سبزه که امروز تماشاگه ماست / تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست


پ.ن.1:خسته بودم، از متنی که نوشتم معلومه! اینجا داره بارون میاد، بعد نوشتن متن، رفتم بیرون زیر نم نم بارون یه کم قدم زدم. تهش هم خودم رو به پفک مهمون کردم!


پ.ن.2: اللهم عجل لولیک الفرج

نظرات 4 + ارسال نظر
ماریا سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 10:31

تولدتون مبارک . ان شاء الله به هرچی که دوست دارید برسید .

ممنونم

ارشمیدس چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 17:16

تولدت مبارک حاج مهدی
هنوزم چهارشنبه سوزی داریم تا سوری
خدا رفتگانو بیامرزه
اللهم عجل لولیک الفرج

ممنونم
آره واقعا! دیشب متاسفانه یکی تو تهران کشته شد. چند تا سرباز مجروح شدن، چهارشنبه سوری نیست که!

فاطمه پنج‌شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 15:05

تولد شما هم مبارک باشه

ممنون

مصطفی پنج‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 15:09 http://talabe89.blogfa.com

سلام. مهدی.
ماچ ماچ ماچ.
تولدت مبارک.
انشالله در این بهارفاطمی96 بهترین ها برات رقم بخوره. یاعلی

ممنون حاج مصطفی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد