روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

وسط کتابخونی

من روزی فهمیدم که خدا با ما نیست که هشام صباح الفخری در مقر تیپ ۴۱۳ در قلعه دیزه سه اسیر ایرانی را سوار بر هلی‌کوپتر کرد و بر فراز آسمان به پایین پرت کرد، این قصاوت قلب هشام را همه‌ی نظامیان عراقی می‌دانند. و روزی فهمیدم خدا با شماست که در عملیات شلمچه نیروهای تیپ ۴۷ پیاده‌ی عراق در منطقه‌ی ابوالخصیب اشتباهاً با یکدیگر درگیر شدند و آن همه تلفات از هم گرفتند.



 پایی که جا ماند - سید ناصر حسینی پور


از طاقچه بخوانید

از کتابراه بخوانید

 از ایران صدا بشنوید

نظرات 3 + ارسال نظر
رضا پنج‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1397 ساعت 09:49 http://bihamta96.blogsky.com

معرفی کتاب:

حسرت از ایمانِ دیر

۳۱۶- آدمی بالاخره به حقیقت دین خدا ایمان می آورد حتی در لحظه مرگ. ایمانِ دیر، ایمانی سراسر غرق در حسرت است. حسرت از اینکه چرا زودتر ایمان نیاورده و راحت نشده است.

۳۱۷- هر که ناراحت است بی ایمان است. مؤمن همواره قلباً راضی و شاکر است و کافر ناراضی و شاکی است.

۳۱۸- کسی که هیچ چیزی ندارد ازهیچ قدرتی هم نمی ترسد حتی از خدا. چنین کسی دوست خداست و آدم ازدوستش نمی ترسد. و چنین کسی همه را قلباً دوست می دارد و آدمی از کسانی که دوستشان دارد نمی ترسد.

از کتاب حق و باطل استاد علی اکبر خانجانی

t.me/eshghvaerfan2

ممنونم

ماریا جمعه 16 شهریور‌ماه سال 1397 ساعت 00:31 http://aznoon-ta-ghalam.kowsarblog.ir

با ایشون از نزدیک دیدار داشتم.
روایت هاشون بی نهایت ناراحت کننده بود...
جنگ زخمیه که هیچوقت ترمیم نمیشه

جالبه
درست می فرمایید

مترسنج شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1397 ساعت 23:00 http://dar300metri.blogsky.com/


ممنون از خوش سلیقگیتون...
اولین فرصت میرم سراغش..

خواهش میکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد