روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

کرمانشاه و پولایی که نرسید...

الان سلبریتی‌ها با شعار «بژی کورد بژی کورد» به سمت کرمانشاه میرن و شماره حساب میذارن استوری اینستگرامشون تا پول جمع کنن

امیدوارم زلزله پارسال سرپل ذهاب واسه مردم عزیزمون درسی شده باشه که جز به هلال احمر به هیچکس اعتماد نکنن!

 جِـــــنلى

پ.ن.۱: دوست من هنوز از پارسال تو کانکس هستش. پس این پولا کجاس؟

تجربه

میگم بد نیست در سالگرد زلزله کرمانشاه، تجربه پول جمع کردن عده ای که پارسال واسه مردم کرمانشاه پول جمع کردن و هنوزم بعد از یکسال، خرج مردم اون دیار نکردن و گذاشتن مردم تو چادر تو سرما یخ بزنن رو بفرستیم آمریکا، واسه کسایی که خونه شون داره تو کالیفرنیا می سوزه ...

ببینیم سیستم اداری آمریکا چه کاری با این تجربه می کنه؟


پ.ن.1: دلم برای مردم سوخت، امیدوارم هر چه زودتر این همه آتش سوزی تموم بشه.


پ.ن.2: اللهم عجل لولیک الفرج

زلزله و خاطره ....

بیشتر از این که از زلزله چند ثانیه ای چهارشنبه شب از خواب بپرم، از سر و صدای همسایه مون ترسیدم که نرسیده به کوچه فریاد می زد که ماشیناتون بیارید بیرون، الان یه زلزله دیگه میاد، الان همه مون می میریم، شما زلزله ندید که! تا ما برسیم پایین خانواده رو جمع کرده بود و آب و پتو رو برداشت و فکر کنم از تهران رفت بیرون!!!

عکس این همسایه مون، یه همسایه دیگه مون بود که هر چی زن و بچه هاش گفتن بیا از خونه بیرون الان 7 ریشتر زلزله میزنه، نیومد. می گفت بیاید بالا! یاد خودم افتاد که چند سال پیش سر صبح توی خوابگاه خواب بودیم که حس کردم زمین لرزید و یه قوری از بالای یخچال افتاد زمین، اما بیخیال دوباره خوابیدم، کسی هم داد و بیداد نکرده بود. صبح که بیدار شدم خبرا رو چک کردم، توی روستاهای استان چهار نفر کشته شده بودن و کلی آدم ریخته بودن توی شهر بیرون اما من و خیلیای دیگه بی خیال بودیم و خوابیده بودیم!!!


پ.ن.1: خودمان را تکان دهیم تا خدا ما را تکان نداده... قسمت هایی از رسوایی 2