روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

شخصیت های گمشده

دیشب خوابم نبرد. ساعت 11 رفتم تو رختخواب اما تا یک ربع به 11 خوابم نبرد. دوستی داشتم بهم گفته بود تو که بعضی شبا خوابت نمی بره بشین کتاب بخون. ساعت 00:15 شروع کردم به خوندن کتاب "شیدا و صوفی" اثر "چیستا یثربی" که از نرم افزارطاقچه دانلودش کرده بود و فکر کنم گوشیم رو ساعت 5 صبح گذاشتم کنار.

با این که کلی شخصیت داشت و هی افراد دروغ می گفتند و گیج می شدی که کی چیکار کرده و کی به کیه اما تا حالا هیچ وقت اینطوری کتاب نخونده بودم. اگر خواستید کتاب رو بخونید، کنارش نذارید و تا تهش برید چون وقت دوباره خوندن همه نسبت ها رو یادتون میره!

اونقدر داستان گیجم کرد که نشستم روی کاغذ، دودمان نامه (شجره نامه) رو چند بار با دروغ ها و واقعیت کشیدم. اینم یه طرح کلی از نسبت ها توی این داستان (اگر غیر اینه، بهم بگید):



پ.ن.1:شخصیت های گمشده اسم یکی از کتاب های گابریل گارسیا مارکز هستش. از بس داستان شیدا و صوفی شلوغه که بعضی شخصیت ها گم میشن!!!


پ.ن.2: اللهم عجل لولیک الفرج