روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

بهت

این که شام غریبان بری هیات ببینی نوجونی که شب عاشورا کنارت گریه می کرد و سینه می زد نیست، شاید عادی باشه.


اما این که رو در و دیوار هیات و مسجد با اعلامیه فوتش رو به رو بشی، هم خودش سخته، هم باورش سخته...


و برای پدرش سخت تر که می بینه بین سینه زن ها کسی کمه که همراهشون بخونه:


ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده ... گوشه ای از کربلا جا و مکانم بده


ان شا الله که با حضرت قاسم بن الحسن (ع) محشور بشه و خدا به خانواده ش صبر عنایت کنه.

نظرات 4 + ارسال نظر
طلبه عاشق شنبه 17 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 10:29 http://khodaakharinfaryad.blogfa.com

مرگ جوون زیاد شده
خدا صبر بده

pouya جمعه 23 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 15:35 http://kheyrani.ir

این روزا دیگه مرگ پیر و جوون نداره.سراغ هرکسی میاد.انشالله خدا فقط به پدر و مادراشون صبر بده.

مریم جمعه 23 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 16:31 http://safasiti.blogsky.com/

خدا مورد رحمت قرارش بده
دل آدم میلرزه وقتی اسم مرگ یه جوون میاد

طلبه عاشق سه‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 15:14

سلام به سلامتی برگشتید؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد