روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

دست رو دلم نزارید که دلم خونه

دست رو دلم نزارید که دلم خونه، دست رو دلم نزارید که پریشونه

خدایا تو می دونی که من نمی خوام اسیر دنیا بمونه، از شهدا جا بمونم

خدیا تو می دونی که من نمی خوام خجل ز زهرا بمیرم، از شهدا جا بمونم

آرزومه که شهیدم کنی

پیش زهرا رو سفیدم کنی


مانوسه با شهدا سر شبم

این نوای قدیمی رو لبم:


رو دیده هام میزارم وصیت شهدا رو

با حسین می مونم این یکی دو روز دنیا رو

با حسین بودن اینه که مردونه رو نفست پا بزاری

با حسین بودن اینه که مث شهدا دل بسپاری

با حسین بودن اینه که مث شهدا با خون خودت لاله بکاری

زندگی بی شهدا خدا می دونه سخته

شهر بی یاد شهید همیشه تیره بخته


الهی روز محشر نشی رفیق شرمنده

الهی پای رهبر باشی همیشه رزمنده


عاقبت به خیره کسی که رهبرشو تنها نزاره

عاقبت به خیره کسی که روی خون یاراش پا نزاره

عاقبت به خیره کسی که غم رو دل آقا نزاره


وصیت شهدا باشه برات روایت

آی رفیقا خططون فقط خط ولایت


الهی پای رهبر باشی همیشه رزمنده

الهی روز محشر نشی رفیق شرمنده

چراغ راه خدا              حسین عزیز زهرا

یا سید الشهدا             حسین عزیز زهرا


پ.ن.1: هر قسمتش از یه شاعره.

پ.ن.2: اللهم عجل لولیک الفرج