-
قبل عراق: مهران
سهشنبه 6 مردادماه سال 1388 17:30
خب اگر از مهران که بگذریم میرسیم به صبحونه: صبحونه یک پک بود: ساندسی و نی ش، حلوا شکری، پنیر کوچیک، یه کاکائو، یه بیسکویت، کیسه چای، نان، لیوان یه بار مصرف، دستمال که به توصیه ی حاجی هر 4 نفر از یه کیسه چای استفاده کردن تا در آینده انفاقش کنن. بعد صبحونه به توصیه ی حاجی رفتیم تو نمازخونه دعای ندبه......... با این که...
-
از کرمانشاه تا مهران + مهران
سهشنبه 6 مردادماه سال 1388 10:59
خب موقع اذان شده بود اما اونجا اذانی نگفتن، نمیدونم چرا؟....... به پیشنهاد من که براساس فتوای بعضی از مراجع بود (میشه نماز خوند وقتی که خورشید غروب کرد// نیازی به رفتن سرخی خورشید نیست. البته بنا بر احتیاط یعنی بی خیالش باید شد.) حاج آقا بدون تحقیق اضافه و با اینکه سرخی هم رفته بود، نماز جماعت رو شروع کرد...........
-
صلوات یا عکس هاشمی
دوشنبه 5 مردادماه سال 1388 19:56
همین امسال با یه حاجی رفته بودیم یه اردو.... حاجی داشت درباره مسابقه و این چیزا صحبت می کرد که یهو تعریف کرد: ما خونمون قبلانا نارمک بود (حدودای سالای 69 تا 79) ....... دو بار خونمون نیاز به آهنگری داشت.... بار اول پدر احمدی نژاد اومد آهنگری خونمون.............. بار دوم هم یه آهنگر سیگاری اومد خونمون........ بهش گفتم:...
-
کمی از صحبت های داخل اتوبوس حاجی
دوشنبه 5 مردادماه سال 1388 16:12
جاجی توی اتوبوس وقتی صحبت های مدیر کاروان تموم شد حرف هایی زد که هم جالب بود هم خنده دار: اول خودشو معرفی کرد........ بعد اهل ایمان، اهل ایران، اهل زیران بودن ما رو گوشزد کرد..... - حالا بگید کی دفعه ی اولشه؟ - کی دفعه ی دوم، سومشه؟ - کی دفعه ی 59 شه؟ (خودش) بعدشم رسید به احکام: خب بگید نماز مسافر شکسته اس یعنی چی؟ -...
-
تو اتوبوس از استان همدان تا کرمانشاه...
دوشنبه 5 مردادماه سال 1388 15:55
بعد از دعای توسل، یه مدتی استراحت کردیم...... همون جا بود که شروع کردم با اس ام اس خداحافظی کردم...... از تهران خارج شده بودیم و حالم برگشت سرجاش!!! به 20، سی نفری اس ام اس فرستادم.... اس ام اسای جالبی برام فرستادن مث: - مارم دعا کن... - التماس دعا، امیدوارم بری دست از احمدی نژاد برداری، آدم شی. (جوابشو شب فرستادم:...
-
لطیفه یا لطیف نیست به من چه؟!
دوشنبه 5 مردادماه سال 1388 11:33
مسئول روابط عمومی به سردبیر مجله: آقای سردبیر بازم که این مجله پر از اشتباه چاپیه، امروز بیش از صد نفر تلفن کردند، نامه نوشتن و اعتراض کردن، اگه اجازه بدین تلفن و آدرس رو هم اشتباه چاپ کنیم!!؟. هرگونه برداشت پای خودتون.............
-
ملک الموت و .......
دوشنبه 5 مردادماه سال 1388 11:19
ملک الموت رفت پیش خدا ......گفت:سبحان ربی الاعلی یک طبیبی است در فلان کوچه.......من یکی قبض، او کند صد تا یا بفرما که جان او گیرم.......یا مرا خدمتی دگر فرما! از: نیما یوشیج (از یه مجله) از: پرشین لاگ------ سال 83
-
از تهران تا نزدیکای همدان
دوشنبه 5 مردادماه سال 1388 10:50
بلاخره اتوبوس راه افتاد............ همون موقع ها بود که یه بسته که روش نوشته شده بود: خوتکا توسط مهماندار پخش شد که حاوی دو بیسکویت، کیک، لیوان و دستمال بود. 39 نفری بودیم.......... و ما یه خانواده 5 نفره........ پدر و مادر، من و برادرم و مادربزرگمون....... کمی که از پایانه گذشت، مدیر کاروان پا شد و یه برگه ی حاوی...
-
بر فراز آسمان ایران
یکشنبه 4 مردادماه سال 1388 18:12
هواپیما چند دقیقه ای بود بر فراز آسمون جده اوج گرفته..... دانشجوها تک تک و سریع رفتن متکاها و پتوهای هواپیما رو برداشتن ... به ما سه نفری که ردیف وسط نشسته بودیم یه پتوی نارنجی کم رنگ رسید........... من دانشجوی فردوسی سمت راست ، دو تای دیگه دانشجوهای دانشگاه مازندران ... بغلیم مهندسی شیمی، سمت چپیم مهندسی عمران..........
-
از حاج سعید برای شما:
یکشنبه 4 مردادماه سال 1388 16:35
گوشه ای از سخنرانی مهندس سعید قاسمی در گرامیداشت حاج احمد متوسلیان: ... گلایه دیگر هم از آقای موسوی داریم. ایشان و سخنگویاناشان دائماً از یک طرف بر طبل خط امامی(ره) بودن می کوبیدند و از دیگر سو کمک به فلسطین و لبنان را دائماً به بهانه های مختلف تخطئه می کردند و زیر سئوال می بردند. برادر عزیز ظاهراً شما یا دچار...
-
حسین کشتی نجات
یکشنبه 4 مردادماه سال 1388 16:12
شعبان شد و پیک عشق از راه رسید عطر نفس بقیه الله رسید با جلوه سجاد و ابوالفضل و حسین یک ماه و سه خورشید در این ماه رسید
-
شروع سفر
یکشنبه 4 مردادماه سال 1388 11:39
خب پنج شنبه صبح با این که شبش مث آدم خواب نرفته بودم، بیدار شدم.... وسایلمو جمع و جور کردم.... حموم آخر .... قطع گاز و آب و .... گذاشتن پست سلام تو این وبلاگ .... و منتظر موندن ... از زیر قرآن رد شدن و .... ساعت ۱۰ و ۴۵ دقیقه بود که با مشایعت همسایه ها و فامیلا؛ با آژانس رفتیم ترمینال (پایانه مسافربری) آزادی..... حاجی...
-
قبل سفر: خداحافظی و قطعی اس ام اس و ... -۲
یکشنبه 4 مردادماه سال 1388 11:22
خب این بار باید میرفتم خونه ی یکی تا باهاش خداحافظی کنم..... قبلا تو قطار قرار گذاشته بودم که بیست و یکم میام.... اما بدون توجه به اون بیستم با یکی از دوستان از دم مسجد راه افتادیم تا باهاش خداحافظی کنم ... اما چون دیر وقت شده بود ترجیح دادم بهش زنگ بزنم بگم فردا صبح میام.... با اون دوستم رفتیم تو افسریه دنبال خونه...
-
عیدتون مبارک
شنبه 3 مردادماه سال 1388 22:12
امام حسین (علیه السلام): ملتی که خوشنودی مردم را با خشنودی خدا معامله کند هرگز رستگار نخواهد شد. عیدتون مبارک................ سلام بر حسین (علیه السلام)
-
من و شما و قانون
شنبه 3 مردادماه سال 1388 22:03
یه دیالوگ سریال مسافران امشب نظرمو جلب کرد..... رئیس کلانتری (شایدم پاسگاه) به حمید لولایی یا همون صاحبخونه همیشه معترض که اومده بود رضایت شاکی رو جلب کنه میگه: اون چیزی که از نظر شما جرمه دلیلی نداره از نظر قانون جرم باشه. قابل توجه خیلیا ........................
-
عدالت یعنی این
شنبه 3 مردادماه سال 1388 18:29
6/10/1384 علی میثم خرمافروش را که خرماهای خوب را از بد سوا کرده و به دو قیمت مختلف می فروخت می بیند و برآشفته به او می گوید چرا بندگان خدا را تقسیم می کنی؟! و با دست هایش خرماهای خوب و بد را مخلوط می کند و می گوید که همه را با یک قیمت میانگین بفروش. یعنی تساوی در مصرف، اساس عدالت در همه ی مکتب های عدالت خواه جهان. از...
-
پست های قدیمی
شنبه 3 مردادماه سال 1388 16:30
من ۱۹ تیر ماه سال ۸۲ وبلاگ نویسی رو شروع کردم؛ با پرشین بلاگ..... اینجا کلیک کنید تا ببینیدش .... بعدش یه وبلاگ دیگه تو پرشین بلاگ .... بعدش رفتم پرشین لاگ که الان وجود نداره.... بعدم بلاگفا (حذفش کردم...) و پارسی بلاگ (حذف شد) و بلاگ اسکای (تو پوکیدن قبلی بلاگ اسکای پاک شد)؛ میهن بلاگ (هنوزم هست...) تا اینجا...... بی...
-
قبل سفر: خداحافظی و قطعی اس ام اس و ... -۱
شنبه 3 مردادماه سال 1388 15:16
نوبت خداحافظی رسید....... شنبه ی دو هفته پیش بود حدودا ساعت ۱۶ ..... اس ام اسا هم که تو تهران قطع بودش .... مجبور شدم به اولین نفر زنگ بزنم....نشستم پشت کامپیوتر و خیابان خواب ها ی علیرضا عصار رو گذاشتم (الانم دارم میگوشمش) اولی که مهندس کامپیوتر بود؛ رفته بود بیرون و من هم مصر برای زنگ زدن بهش ... اینقدر زنگ زدم که...
-
نامه پشت نامه
شنبه 3 مردادماه سال 1388 14:45
نامه ی دکتر محمود احمدی نژاد به رهبری در خصوص مشایی ( متن اصلی خبر ): بسمه تعالی محضر حضرت آیت الله خامنه ای دام ظله العالی رهبر معظم انقلاب اسلامی سلام علیکم ضمن ارسال رونوشت نامه کناره گیری مورخه 88.5.2 جناب آقای مهندس اسفندیار رحیم مشایی از معاونت اولی، به استحضار می رساند که مرقومه مورخه 88.4.27 حضرتعالی به استناد...
-
قبل سفر: تهران
شنبه 3 مردادماه سال 1388 11:42
قطار که تهران رسید حدودا ساعتای ۱۱ بود.... یه ماشین گرفتیمو حدودا ۱۲ رسیدم خونمون..... فردای روز رسیدنم؛ رفتم دنبال گذرنامم....... یعنی اول نظام وظیفه و چند روز بعدشم اداره گذرنامه؛ که بی خیال بالا و پایین رفتناش میشم..... شنبه بود که رفتم اداره گذرنامه؛ بعد اونجا یه سری هم به شهر کتاب اون دور و بر زدم.... بعد بررسی...
-
اسفندیار دولت خودش رفت .......
شنبه 3 مردادماه سال 1388 10:23
از فارس نیوز ( متن اصلی خبر ): در پی انتشار نامه مقام معظم رهبری به رئیس جمهور در خصوص ضرورت برکناری مشایی از معاون اولی رئیس جمهور، اسفندیار رحیم مشایی از این پست کناره گیری کرد. متن کناره گیری مشایی به این شرح است: بسمه تعالی اینجانب بعد از دستور مقام معظم رهبری خود را معاون اول رئیسجمهور نمیدانم و به عنوان یک...
-
برای کسانی که اعتراض دارن به ...
جمعه 2 مردادماه سال 1388 23:36
چند وقت قبل بود؛ نیروی انتظامی یه دزد معروف رو توی محلمون میگردوند و به ملت نشونش داد که آی مردم این دزده و ما دستگیرش کردیم و عدالت اجرا شد و جاء الحق و ........... تا جایی که یادم میاد این رسم از قدیم الایام هم بوده..... حالا چرا وقتی چند نفر که دارن به کشور خیانت میکنن یا مفسد اقتصادین نباید مث اون دزده معرفی...
-
قبل سفر: مشهد
جمعه 2 مردادماه سال 1388 23:24
اینجای سفرنامه هیچ ربطی به عراق نداره..... خوب یه روزی مادرم بهم زنگ زد و گفت برو تاییدیه دانشگاه واسه نظام وظیفه ی ناجا بگیر و بیار تهران.............. ما هم گفتیم چشم. روز بعد امتحان یکی مونده به آخر رفتم دانشکده؛ که به یکی از بروبکس برخوردم........ بهش چیزی نگفتم اما گفت کجا میری منم که از یه همراه بدم نمیاد؛ گفتم:...
-
جناب دکتر....
جمعه 2 مردادماه سال 1388 22:54
همونطور که میدونید: رهبری درپیامی به دکتر؛ مصلحت نبودن انتصاب رحیم مشایی رو اعلام کردن.... حالا که آقای خامنه ای به خاطر نظر شخصی امام؛ میرحسین رو به عنوان نخست وزیر برگزیدند؛ شما هم باید با این عدم رضایت؛ مانند حکم شرعی برخورد کنید و ............ راستی سایت شخصی اسفندیار رحیم مشایی طی مطلبی غیر منتظره و تامل برانگیز،...
-
من برگشتم.....
جمعه 2 مردادماه سال 1388 15:53
سلام..... من با دعای دوستان و به رغم سعایت بدخواهان! به ایران برگشتم........... تا حالا هیچ وقت به این اندازه حس تو ایران بودن برام خوشایند نبوده..... دهن اشغالگر و صدام و یزید ................. برمیگردم.................. التماس دعا..............
-
سلام.....
پنجشنبه 25 تیرماه سال 1388 09:09
اینم آخرین پستم تو تیر ماه.... ما که رفتیم کربلا؛ از همین جا از تمام دوستان خداحافظی میکنم...... میگن نماز جمعه فردا وحدت بخشه و از این حرفا؛ من که چشمم آب نمیخوره....... بی خیال التماس دعا یا علی
-
اسامی کشته شدگان سانحه هوایی اعلام شد
چهارشنبه 24 تیرماه سال 1388 16:38
اسامی ۱۶۸ کشته پرواز امروز تهران - ایروان اعلام شد. اینجا رو کلیک کنید...
-
آمریکا؛ شما ؛ سیب زمینی؛ بعضیا
چهارشنبه 24 تیرماه سال 1388 16:34
۱- من آمریکا و یه عده از دوستدارانشونو دوست دارم به چند دلیل: الف) چون فهمیدم این حقوق بشری که میگن خالی بندیه. ب) تا حالا صد بار قرار بوده از اول انقلاب حمله کنه ایران.... مث اینکه به ایران نظر داره!!!!.... همین باعث شده که یه عده شرطاشونو ببازن.... واسه یه عده هم کار درست شده.... ۲- شماباید به میرحسین افتخار کنید؛...
-
اعتماد ملی گاف داد؛ کردان افشا کرد؛ برانکو تهدید به مرگ شد....
چهارشنبه 24 تیرماه سال 1388 13:00
۱- خاطرات کردان منتشر شد.... نوباوه جانباز نیست.... ایشون مطلقاً سابقه جانبازی ندارد، حتی در لیست ایثارگران سازمان صدا و سیما هم نیست. از این جا بخونید........ ۲-در روزنامه ی جناب کروبی فرق بین عباس سلیمی (قاری قرآن) و عباس سلیمی نمین را نمیدانند.... آن وقت یک هوار مطلب مینویسند و همه را به هم می دوزند .... از اینجا...
-
زمستان خسته شد از بی بهاری....
چهارشنبه 24 تیرماه سال 1388 10:15
۱-این هفته که نماز جمعه با امامت هاشمی رفسنجانی ست؛ در اون ور مرزها در لبنان قراره سید لبنانیا؛ به خاطر سالگرد آزادی سمیر قنطار سخنرانی کنه..... خدا حفظش کنه ... ۲-حالا که همه دارن رنجنامه می نویسن؛ دکتر حجت الاسلام خاتمی هم رنجنامه نوشتن این یکی به امیرالمومنین علی (ع)..... از اینجا بخونیدش..... وقتی کشته شدن آسان...