روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

شاکرم ...

شاکرم حضرت دلدار صدا کرده مرا

شاکرم بهر خودش یار جدا کرده مرا

 

از کجا لطف خدا شامل حالم شده است

گوییا یار سفر کرده دعا کرده مرا

 

من کجا  محفل ذکر سحر دل شدگان

سبب از چیست که حق اهل بکاء کرده مرا

 

از خرابی گنه کیست نجاتم داده

آشنای حرم عشق خدا کرده مرا

 

روز پر معصیتم را چه کسی بخشیده

سائل نیمه شب خوان عطا کرده مرا

 

کیست ظلمت ز دلم برده و نورم داده

بین این سینه زنان جلوه نما کرده مرا

 

شکر حق هیئتیم سینه زنی پر شورم

کربلاییی شدم و یار صدا کرده مرا

 

خادم صحن و سرای پسر فاطمه ام

صاحب کرببلا کرببلا کرده مرا


اللهم عجل لولیک الفرج

رو دیده هام می زارم وصیت شهدا رو ...

رو دیده‌هام می زارم وصیـت شهیدا رو


 با حسیـن می مونم این یکی دو روز دنیا رو


 با حسین بودن اینه که مردونه رو نفست پا بزاری


 با حسیـن بودن ایـنه که مثل شهدا دل بـسپاری


 باحسین بودن اینه که با خون خودت لاله بکاری


 چراغ راه خدا ، حسین عزیز زهرا


 یا سیدالشهدا ، حسین عزیز زهرا


 ******


 الهی روز محشر نشی رفیـق تو شـرمنده


 الهی پـای رهـبـر باشی همیشه رزمنده


 عاقبت به خیـره کسی کـه رهـبر شـو تـنـها نذاره


 عاقبت به خیره کسی کـه رو خـون یاراش پا نذاره


 عاقبت بخیره کسی کــه غـم رو دل زهـرا نـذاره


 وصیت شـهـدا ، بـرات مـیشه روایت


 آی رفیقا خَطِتون ، فقط بـاشه ولایت



 ******


 یادش بخیر شهیدا عاشقونه شدن حسینی


 شدن برای اسلام فدایی راه خمینی


 یادشون بخیر اون شـهدایی کـه حالا خالیه جاشون


 تو کوچه پس کوچه های این شهر میگن ازخاطره هاشون


 قـلـب رفـیـقای جـامـونـده هـنـوزم تـنگه براشون


 زندگی بـی شهدا ، خدا میدونه سخته


 شهر بی یاد شهیـد ، همیـشه تیره بخته

 


شاعر : محسن طالبی پور


پ.ن.1: اللهم عجل لولیک الفرج