روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

جانا روا نباشد خونریز را حمایت ...

تاریخ نوشته در سربرنیستا، صرب ها اجازه دادن که زنان و پسر بچه های کمتر از 12 سال از شهر خارج بشن و بعد تموم مردها و پسر بچه ها رو کشتن. 8000 نفر در اثر نسل کشی در بوسنی کشته شدن و  کوفی عنان خم به ابروش نیومد! واقعا به چه گناهی کشته شدن؟

تاریخ نوشته، تو روآندا هوتوها، بسیاری از توتسی ها رو با قمه کشتن. فرقی بین هوتو و توتسی نیست، این فقط تقسیم بندی اروپایی ها بود! اگر فیلم هتل رواندا رو دیده باشید، در قسمتی از فیلم پرستار خارجی گریه می کنه و می گه توی یتیم خونه به زور نگهش داشتن، تا شاهد قتل بچه های توتسی باشه، یه بچه توتسی گریه می کرد و می گفت من دیگه توتسی نمیشم.

آریل شارون مرد اما از یاد کسی نمیره روزی که سربازهای تحت امرش، در محدوده صبرا و شتیلا بودن در حالی که کودکان و زنان و مردان کشته میشدن.

چند وقت پیش به زور، یه کلیپ  از یه کودک مسلمون روهینگاهی دیدم که با شوکر به بدنش لختش می زدن و از گریه هاش لذت می بردن...


این ها رو نوشتم که بنویسم که دیروز به اتفاق دوستم توی خلوت ترین ساعت روز رفتیم سینما و فیلم جشن تولد رو دیدیم.


این فیلم درباره یه خانواده شیعه توی شهر دمشق هستش که توی شب جشن تولد دخترشون، رقیه، تکفیری ها به دمشق حمله می کنن. خانواده به سمت حرم امن حضرت زینب (س) فرار می کنن. در راه به دو زائر ایرانی که در خرمشهر جنگیده بودند، برمی خورند. در راه حرم حضرت زینب (س )، این افراد به کلیسایی وارد میشن...

فیلم ضعف هایی داره (مثل دوبله فیلم از عربی به فارسی یا فیلم نامه) ولی باعث نمیشه در نظر نگیری که فیلم در سوریه و در حوالی داعشی ها ساخته شده.

توی فیلم جاهای زیادی بود که دلم می خواست فیلم ادامه پیدا نکنه، مثل فیلم هتل روآندا که با تلی از جنازه رو به رو میشی. ولی چه میشه کرد. بدترین صحنه فیلم صحنه ای بود که تکفیری ها جیهان، دختر بچه اهل سنت همسایه، رو تیر بارون کردن و چند دقیقه بعد جهاد، برادر جیهان، با جنازه خون آلود خواهرش رو به رو میشه (فیلم بالا رو ببینید).


پ.ن.1: جانا روا نباشد خونریز را حمایت ... شاید کافی نباشه اما لازمه!


پ.ن.2: چه میشه نوشت جز: اللهم عجل لولیک الفرج؟


دیر زمانیست نخوابیده ام ...

این شعر رو خیلی دوست دارم

دیر زمانیست نخوابیده‌ام

با دل بیدار تو را دیده‌ام

 

حال مرا نوبت پرواز شد

 هر نفسم نقطه آغاز شد

 

باور دنیایی دل بسته شد

 این دل دلسوخته وارسته شد

 

ساقی من جام شبم برگرفت

 قصه مستی من از سر گرفت

 

شب شد و وقت سحر و باده شد

ساقی من آمد و آماده شد

 

ساز سحر دست نوازش گرفت

 یاد تو با من سر سازش گرفت

 

شبنم اشک است که نم می‌زند

از تو و از یاد تو دم می‌زند

 

این چه سکوتیست مرا می‌برد

 این چه متاعیست مرا می‌خرد

 

این شب و این باور و بار چیست

این دم و این ناله و رفتار چیست

 

کیست چنین می‌بردم سوی دوست

 می‌کشدم هر طرفی بوی دوست

 

وای که این عطر حضور تو بود

عطر تو شاید ز عبور تو بود

 

دیر زمانیست نخوابیده‌ام

با دل بیدار تو را دیده‌ام...


از لیلی گلزار

با صدای فرمان فتحعلیان بشنوید


پ.ن.1: هشت شوال می خواستم درباره وهابیت و تخریب بقیع چیزی بنویسم ولی تکفیری ها خودشون رو نشون دادند. سال هاست که قبور بزرگان دینی رو تخریب می کنن و سال هاست که به آثار باستانی هم رحم نمی کنند.

طالبان در افغانستان مجسمه باستانی بودا رو خراب کرد و داعش در عراق، ویرانه های باستانی آشوریان رو که حتی از تخت جمشید هم قدیمی تره و در سوریه، هم که به هیچی رحم نکرده. اون وقت قبر صدام رو سالم نگه داشتن. 

اینو که دیدم دلم گرفت، داعش زنان ایزدی رو در عراق به اسارت می گیره و می فروشه... این عقب مونده ها از کجا اومدن؟



پ.ن.2: اللهم عجل لولیک الفرج

اتفاقای جالب!

یه چیای با حالی این روزا می بینم ...


این اولیش: تیتر روزنامه که نوشته نقش دولت احمدی نژاد در حادثه اتوبوس واحد ... منظورش همون کشته شدن 6 نفر در حادثه چپ شدن اتوبوس واحد در تهران هستش.



اینم یه طنز از نمای روزهای دور روزنامه ها (از اینجا ببینیدش)



این دومیش: خصلت اصفهانی ها مانع دفن فرای (آرمان - دوشنبه یکشنبه دوم اردیبهشت 93 - صفحه 2)

این خبرش تو خبرگزاری فارس، اینم عکسش:

گشتم ببینم اصلا آرمان همچین چیزی رو زده یا نه! دیدم که توی بایگانی تارنماشون، دوشنبه یک اردیبهشت رو حذف کردن، از شماره 2449 پریدن به 2451! (صفحه بایگانی روزنامه آرمان)

وقتی نتونستم پیداش کنم توی اون صفحه، روزنامه رو بلاخره از یه جای دیگه پیدا کردم و این گزارش رو اونجا دیدم.

اصفهانی ها اگر خسیس بودن، این همه شهید نداشتن ...



سومیش هم درباره مستند تازه کشف شده "من روحانی هستم"

  یکی از همکاران گروه چند رسانه ای شفق (نه گروه رسانه ای شفق) توی برنامه ای رادیویی اعلام کردن که ما فقط مستند "من روحانی هستم" رو اکران دانشگاهی می کردیم، فروش اینترنتی هم داشتیم که ملت پول می دادن، لینک دریافتشو براشون می فرستادیم...

دو سوال: اونایی که میگن سی دی مستند "من روحانی هستم" رو توی سطح جامعه به طور گسترده پخش کردن، فرق فایل رو با سی دی می دونن آیا؟ و این که اصلا میشه روی یه سی دی، یه مستند یک ساعته با کیفیت HD ریخت؟


صوت برنامه رادیویی مذکور با حجم 60 مگابایت (دریافت کنید)

بیانیه گروه چند رسانه ای شفق مدیا درباره مطالب درج شده در شرق و اعتماد (اعتماد و شرق دروغ می گویند)

خبرنگار شرق بجای دفتر 'گروه چندرسانه‌ای شفق' از یک شرکت بازاریابی و تبلیغات سردرآورد!

اینم بیانیه گروه رسانه ای شفق (گروه رسانه ای شفق ارتباطی به فیلم من روحانی هستم ندارد)


چهارمیش این که آقای یونسی در کنیسه یهودیان در شیراز گفتند که "امروز حکومت بنی‌اسرائیل هم در نسل جدید به آنچه نسل جوان ایران درخصوص همزیستی و اصلاح‌طلبی می‌گوید نزدیک شده است"

آقای یونسی این حکومت بنی اسرائیل کجا تشکیل شده؟ منظورتون رژیم صهیونیستی هستش؟ به دست آوردن دل نتانیاهو به چه قیمتی؟



و اما آخریش:






پ.ن.1: اللهم عجل لولیک الفرج

یه صحنه واقعی

این عکس یه صحنه از یه فیلم سینمایی نیست ...



اون بنده خدای وسط تصویر هم به هیچ وجه یه بازیگر فیلمای اکشن نیستش...



به نظر می رسه این همه خرابی واقعا و قطعا واقعی است ...



معلوم نیست زمونی، چند تا بچه توی این کوچه ها بازی می کردن و چه کسایی به خونه هاش رفت و آمد می کردن!



این همه خرابی، خرج زیادی هم داره برای دوباره آباد شدنش که معلوم نیست کی باید حماقت تکفیری ها رو پرداخت کنه ...



سوریه - آذر 92 




پ.ن.1: عکس رو تو تارنمای بچه های قلم دیدم ... 


پ.ن.2: اللهم عجل لولیک الفرج