روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

دلم به حال دلم سوخت....

یادم میاد که ۱۸ تیر سال ۸۲ که توی پرشین بلاگ، عضو شدم هدفم سیاسی نوشتن نبود... اون موقع پیگیر اوضاع سیاسی بودم ولی وبلاگی که داشتم هدفش معرفی شهدا و ائمه (ع) بود و گوشه ای هم از روز نوشت هام.... 

 

حالا آقایی که دیشب منو می بینی و میگی وبلاگت روزمرگی هاته برو دوباره خطوط بالا رو بخون تا بفهمی که اگه من پیگیر اوضاع سیاسی هم هستم ولی اینجا جاییه برای اوضاع و احوال زندگی خودمه  نه چیز دیگه.... از سفرنامه هاش معلومه دیگه........ نه؟  

 

 

پ.ن.1: امروز انتخاباته جامعه اسلامی فردوسی توی طرقبه بود از همین جا به آقای بادپا به خاطر آوردن اکثریت آرا و داشتن اعتماد اعضا تبریک میگم.

 

پ.ن.2: اللهم عجل لولیک الفرج

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد