روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

اندر احوالات دانشجویان دانشگاه فردوسی در ترم تابستان

دکتر عاشوری شنو از حرف من / از غریبی ات شکایت می کنم

بشنو از من چون شکایت می کنم / سیب زمینی را نظارت می کنم

یاد خوش دارم ز یار پارسال / اندکی خیره نگاهت می کنم

بی غذایی کرده من را بی قرار / پوره را با سس تلاوت می کنم

من به عاشوری نگویم هیچ فحش /با نگهبان ها رفاقت می کنم

پول تابستان را 2 برابر کرده اند / من به طهمورث شکایت می کنم

او نبوده بی خبر از رنج من!؟؟ / من ز ون ها هم شکایت می کنم

این دو صد تومن که گویم هیچ نیست/من ز پر رویی شکایت می کنم

حق من را با شکر هم می زنند / خوردنش را هم هدایت می کنم

رو به شعر آورده ام از دست او /ک.ا را نظارت می کنم

درب اصلی را چنین بربسته اند / شورای صنفی را ندامت می کنم

این چه شوریست ز این سادگی ام / من شما را هم ندامت می کنم

این فواد از دست خود ناراحت است / من ر تنهایی شکایت می کنم




شاعر: یکی از بچه های خسته دانشگاه تو تابستون


در دانشگاه فردوسی، حذف اتوبوس ها و پولی شدن سرویس های دانشگاه فردوسی، موجب تجمع دانشجویان شد



فردوسی باز آبستن حوادث شد!!!


اللهم عجل لولیک الفرج

نظرات 3 + ارسال نظر
جودی ابوت دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 16:14 http://moon2011.blogsky.com/

شعر باحالی بود

مثنوی خیال سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:34 http://masnavikhial.blogfa.com/

امسال سرانه برای ترم تابستان نداریم...
ما وقتی سن و سال شما بودیم بیشتر از اینها راه می‌رفتیم...
شما نمایندگانتان را بفرستید شورا پاسخگوست...
در تابستان دانشگاه لازم نیست این خدمات را انجام بدهد بنابراین کار شما غیر قانونی است و باید جواب بدهید...
پارسال با امسال از زمین تا آسمان همه چیز تغییر کرده است چرا امسال را با پارسال مقایسه می‌کنید...
مسئولیت تمام این قضایا با شماست و فردا جواب هو کردنتان را خواهید داد...
اعتراض دانشجویان بی‌نتیجه خواهد بود و دانشگاه وقتی نمی‌تواند خدمات ارایه دهد کار دیگری نمی‌تواند انجام دهد بنابراین این کار غیرقانونی است و باید جواب پس بدهند...
.
.
.

جل الخالق...
عجب دلائل قانع کننده و محکمه پسندی...
اشکالی نداره ناراحت نباشید ما وقتی سن و سال شما بودیم بیشتر از اینها راه می‌رفتیم...اصلا پیاده روی خیلی هم خوبه مگه نه!!!!!!!!!!!
خدا خیرشون بده حداقل تو ایام تابستون سهمی در شاعر شدن دانشجویان دارن...
اللهم عجل لولیک الفرج

مث این که شایعه تعلیق شدن من داره به واقعیت نزدیک میشه....


مسئولین دانشگاه بارها ما دانشجویان رو تهدید کردن.... در حالی که ما خواسته هامون صنفی بودش.....

دانشجوی بیدار سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 13:57 http://waitfaraj.blogfa.com

احتمالا فردا در این باره مطلبی بنویسم
سه ساعت حرف زدیم فایده نداشت

بزام با دکتر حرف بزنیم فایده ای نداره.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد