ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
تاخیر زیادی تو نوشتن ادامه سفرنامه ام شد:
میکروباس روبروی مسجدی ایستاد، وقتی از پنجره بیرون رو نگاه کردم، این تابلو رو جلوی مسجد دیدم...
آستانه مبارکه حضرت خوله (س) دختر امام حسین (ع) در بعلبک لبنان. کاروان اسرای کربلا بعد از خروج از کوفه و قبل از ورود به شام، وارد دشت بقاع شده اند، که دفن این بانو در این منطقه موید این مطلب هستش...
پیاده شدیم برای رفتن به دستشویی و وضو و زیارت. چند تا عکس با بچه ها جلوی امامزاده گرفتیم و وارد شدیم. این عکس که کنار ورودی امامزاده بود، جلب توجه می کرد.
در بدو ورود، حجاب بعضی از خانم هایی که وارد صحن و حرم می شدن، برام تعجب برانگیز بود. (در این باره بعدا توضیح میدم)
دستشویی و وضوخونه پشت صحن بود.
بعد از وضو گرفتن برای زیارت که می رفتیم، زمینی گود برداری شده دیدیم که هنوزم داشتن روش کار می کردن، بعدا شنیدیم که این زمین یکی از ارگان های اجتماعی حزب الله بوده که توی جنگ سی و سه روزه، اسرائیل کاملا نابودش می کنه.
قبل ورودم از حیاط به صحن اصلی، اذن دخول رو خوندم، کفش داری کنار ورودی بود اما ترجیح دادم، کفشمو بزارم تو کیسه و برم داخل. وارد که شدم فهمیدم، اذان رو چند دقیقه ای بود که گفتن و نماز جماعت هم تموم شده...
اول رفتم برای زیارت و خوندن زیارتنامه...
بعد از زیارت و دعا برای ظهور امام عصر(عج)، یه مهر برداشتم و کمی دورتر از ضریح، نماز ظهر و عصرمو خوندم. بچه ها که خسته بودن، همون اطراف دراز کشیدن.
دوباره بلند شدم برای عکاسی، چند تا عکس گرفتم که فقط پایینی رو میزارم تو وبلاگ...
وقتی که خواستم بشینم، یه گروه از زائرای لبنانی اومدن و گوشه ای نشستن و یکی از اونا شروع کرد به عربی، روضه ی حضرت زینب (س) رو خوندن. من هم نزدیکشون نشستم...
از بچه ها اومد دنبالمون برای رفتن به رستوران. ما هم که گرسنه سریع برای خوردن اولین غذای لبنانی از جا بلند شدیم...
غذای خوشمزه ای بود که از نون تافتون (شبیه ش) سرخ شده که توش پنیر پیتزا و سیب زمینی و گوشت سرخ کرده بود، به همراه نوشابه.
باید سریع می خوردیم و می رفتیم برای رسیدن به برنامه بعدی.
ادامه داره...
درود بر تو وبلاگ نویس عزیز
برات آرزوی موفقیت می کنم
میدونی بعضی سایت ها هستند که کاربردی اند به عبارتی کار بقیه رو راه میندازند من تو رو به یکی از این سایت ها دعوت می کنم
سایتی که که اکثرا کاربران اینترنتی یه روزی لازمشون میشه
آدرسش رو به خاطر بسپار چون یه روزی حتما لازمت میشه
www.teetraj.com
اگه مایل بودی منو با نام خانه تیتراژ ایران لینک کن بعد بهم خبر بده
منتظر حضور گرمت هستم
سلام
برای حمایت از آریو(رپر 15 ساله)
که توانایی پخش کردن آهنگ را ندارد
این لینک آهنگ او را در وبلاگ یا سایت خود قرار دهید و به بقیه نیز پیشنهاد کنید.آهنگ اجتماعی فوق العاده زیبا از آریو به اسمه (خانواده).
http://www.persianupload.com/7288317
با تشکر
امیرایگوآنا
امیدوارم حمایت کنید
بادپا برا مصاحبه خوبه
امشب میاد میتونم برم پیشش
اون شهید رو هم باید مشخص بشه کی میخواد دربارش چیز بنویسه. هر کی میخواد بنویسه خودش یه شهید مناسب پیدا کنه
متن درباره امام زمان و شعر و داشتانک رو افراد خاصی پیشنهاد دادند؟ اگه خودت پیشنهاد داده ای آدم مناسبش رو هم پیدا کن.
ترجیحا چیزهای بیربطی به موضوع نباشه. یا اگر باشه لاقل فوایدی داشته باشه. مثلا؛ اگر ربطی به دانشجویان نداره لااقل در دایره مسائل جوانان باشه
ببین
تو قبلا با اعضا مرتبط بودی و میدونی کی به درد چه کاری میخوره. الان من چکار کنم؟ من فقط انتخاب کنم که چیا لازمه بعد تو به اعضا میگی هر کدوم چیکار کنند؟
اون شهید رو خودت انتخاب کن یا بذار اونی که متن رو میخواد بنویسه انتخابش کنه
دلنوشته و کاریکاتور و عکس برگزیده و... رو بگو چندتا بفرستند که من از بینشون بهترینها رو انتخاب کنم
کدوم استاد؟ تو گروه ما که کسی نمیشناسم. قاضی خانی خوبه؟ استاد متعهد انقلابی دیگه کی ؟
فکر میکنم بهتره یه مصاحبه بگیریم اگه دیدیم به درد بخور هست چاپ کنیم اگه نبود از خارج دانشگاه استفاده میکنیم
متن خودم برا ورودی های جدید هست. اگه میخوای یه متن دیگه هم براشون کار کنیم
در مورد رشته ها و خاطرات و ... هم که موافقم. فقط باید به اعضا بگی که هر کدوم یکی از اینها رو پیگیری کنه