ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ششم شد، شب باب الحوائج، علی اصغر ...
پارسال از حاج آقایی شنیدم که جایی خونده که شیعه ای در یکی از شهرهای عراق، همسایه ای ناصبی داشته که اذیتش می کرده .
این شیعه روزی به تنگ میاد و میگه میرم نجف شکایت به حضرت امیرالمومنین (ع) می برم.
بعد از رفتن به نجف، شبی حضرت علی (ع) رو تو خواب می بینه. شکایتشو مطرح می کنه...
امیر المومنین (ع) این طور میگه که توی این دنیا کاری به کارش نداریم، چون روزی می خواست بره دسته عزاداری رو به هم بزنه، دید دارن برای علی اصغر روضه و نوحه می خونن. تو دلش گفت: باقی رو کشتن به این بچه چکار داشتن و برگشت ...
پ.ن.1:اللهم عجل لولیک الفرج
پ.ن.2: برای مهاجر، جواب پیام تون رو تو پست قبلی دادم...
بشنو از نی چون حکایت ها کند
از سر ببریده ای هر دم حکایت ها می کند
بشنو از نی چون شکایت ها کند
وز لب خشکیده ای هر دم حکایت ها کند
بشنو از نی در ره دلدادگی
در زه دلدادگی فرزانگی
بشنو از نی آن به غایت راستین
حامل راس حسین اندر زمین
بشنو از نی از زمین کربلا
ناله و نفرین و آه و نینوا
بشنو از نی چون حکایت ها کند
از بدی های زمین هر دم شکایت ها کند
بشنو از نی از زبان اهل دل
راستگویان در سرای اهل دل
بشنو از نی واقعه از کربلا
کاروان کی میرسد در نینوا ؟
بشنو از نی ، آن زمان سلطان حسین
بی بدن قرآن قرائت می کند راس الحسین
من لینکتون کردم
عالی بود