روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

عطش

تشنه ام شده بود ...

دنبال یه چیکه آب می گشتم توی خوابگاه. هیچی آب نبود تو اتاق، نه توی یخچال نه بیرون یخچال!!!

توی کتری آب بود اما مزه ماهی و بوی گند تخم مرغ میدادش!!! یکی تو کتری تخم مرغ جوشونده بود!!!

در فریزر رو باز می کنم تا شاید یخ داشته باشیم ... 

در رو که باز کردم اول چشمم به قالب یخ افتاد که خالی بود و یه چیز سیاه تهش ...یه سوسک مرده یخ زده!


بچه ها لابد دیدن هیچی تو اتاق نیست برا خوردن، سوسک بخت برگشته رو کشتن گذاشتن ته فریزر!


به یکی از بروبکس گفتم سوسکو تو گذاشتی؟ گفت: نه. بزار همون تو بمونه جاش خوبه!!!


پ.ن.1: آخرش رفتم آب معدنی از مغازه خریدم!



پ.ن.2:  رفتم نمره هامو دیدم، آخرین نمره ام رو هم زد ... چشمتون روز بد نبینه معدلمو کلی کشوند پایین با این دوازده ونیمی که داده!!!


پ.ن.3: آن جا که نام مهدی نیست قرار نه، فرار باید کرد ... اللهم عجل لولیک الفرج


نظرات 11 + ارسال نظر
آتوسا چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 18:09

مرسی اومدی؟
آب معدنی اش خوشمزه تره

چه جوری میشه گریه یکی شون و در آورد و حال کرد
انقدر زجه بزنه که جونش دربیاد و آرزوی مرگ کنه.؟؟؟

چقدر خشن!!!

آتوسا پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:42

یکبار سوسک رفت تو پیرهنم
انقدر چندشم شد.از اون موقع ترسم ریخته
به خانمها هم بی احترامی نکن پسرا بیشتر حرف میزنند
چقدر خوشی و هیچ مشکلی نداری.بزنم به تخته.خوش باشی

فکر می کردم همه خانما از سوسک میترسن... توهین نکردم همه می دونن خانما همراه با حرف زدن هر کار دیگه ای رو هم می تونن انجام بدن اما مردا نمی تونن!!!
مشکل که همه دارن، چیزای دیگه هست که مهم ترن!

الیا پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:47 http://e-pixie.blogsky.com

سلام.
وای چقد بد...چطوری اونجا زندگی می کنید؟

مجبوریه دیگه ... سوسک که همه جا هستش!

مریم جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 14:02 http://www.joreyeeazeshgh.blogfa.com

سلام...عیب نداره ویتامینه سوسکه توش بوده چرا نخوردین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟درضمن اون دوازده و نیمم خودتون گرفتین استاد نداده........

ها!!!
استاد داده دیگه به اکثر بچه ها 12، 13 داده.

مریم جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 20:20 http://www.joreyeeazeshgh.blogfa.com

نخیرم خودتون گرفتین...
بله منم کتاب من او رو خوندم ویکی از کتابای مورد علاقم هست اما این حدیث اصلش همینه و در کتاب تمهیدات عین القضات هستش....

حالا یا نمره داده یا به زور از استاد نمره گرفتم!!! مهم اینه که معدل ترمم رو یه نمره کشوند پائین!

ویزویزی جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 22:11 http://gloomymoments.blogsky.com

اه
از سوسک بدم میاد !‌
یه بار من و خواهرم تو خونه تنها بودیم.
نصف شب رفتیم آشپزخونه یهو یه سوسک دیدیم. خواهرم با نشونه گیری توووووپ یه دمپایی پرت کرد. سوسکه چسبید به کابینت زیر اوپن. بعد با بی رحمی به من گفت ازین ببعدش با تو !‌
نیم ساعت درگیر بودیم. دمپایی بدست رف بالای اوپن. گفت تو از زیر دمپایی بکشش بیرون من میزنم تو سرش‌:))‌
آخه دست و پای سوسکه از زیر دمپایی تکون میخورد:))
با کلی بساط دستکش دستم کردم سوسکه رو از پاش گرفتم کشیدم کشیدم بیرون از زیر دمپایی. دیدم کاغذ شده :))))

کاری نداشت با یه برگه برش می داشتی می نداختیدش تو کوچه!!!

ALI شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 13:05 http://www.salam2.blogsky.com

همسنگر عزیز سلام !!!
وقت بخیر!!! ممنون از اینکه سر زدی...لطف کردی!!!
چند وبلاگ دیگه هم دارم...خوشحال میشم یر بزنی...!!!
http://ali-avvalin-mazlom.blogsky.com/
http://www.palestine-savior.blogsky.com/

گمشده شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 22:02 http://sardargoom.blogfa.com

چه باحال چه هیجانی
برای خوردن یه لیوان همش صحنه های متفاوت و جذاب دیدی

آتوسا یکشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:03

ببین یک طنز نوشتی همه نظر دادند
آپ کن بیام نظر بدم
چرا پسرا سرما نمی خورند؟همین شما؟

.:: اویتا EVITA ::. دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 17:21 http://www.evita.blogfa.com

سلام بر تو
ممنونم که به وبلاگم سر زدی گوگولی

شهادت شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 20:10 http://www.k-zaminy.blogfa.com

سلام علیکم
با مطالب جدید خدمت شما هستیم:
راه زیبای شهادت
شوق شهادت
خمپاره ها هم چشم دارند
دانشگاه جبهه!!!
(بی سیم چی) با خواندن این متن پی خواهید برد که شهید به مرگ می خندد
منتظر نظرات شما هستیم
التماس دعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد