ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
صحنه ی نهم:
زمان: یکی از همین روزای خدا
مکان: اتاق خودمون
یه میوه تو دستم بود (فکر کنم توت فرنگی) رو به هم اتاقیم کردم گفتم:
من اینو با هر چی تو یخچاله (خالی نبود) مجانی بت میدم؛ فردا میای توی کلاسمون منو تایید کنی؟ یا در آینده توی یه انتخابات بهم رای بدی؛ فقط به خاطر اینکه من اینو بت همین جوری دادم.
(...سکوت و لبخند...)
........
باور کنید ملت ایران احمق نیستن (توهین از این بالاتر) به خاطر سیب زمینی؛ وام عقب افتاده؛ کت و شلوار و ... به کسی رای بدن؟
هر جا که خر است خر سواری هم هست ...