روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

حرم مولا علی(ع)

 توی حرم مولا که رفتم یه جورایی مث اینا هم یادم اومد....................

 

غرقه بحر گنهم یا علی، رو سیهم رو سیهم یا علی

من ز ازل تا به ابد زان دو چشم ، منتظر یک نگهم یا علی

روشن و گرم از نظر لطف، توست شام گهم صبح گهم یا علی

تیغ تو را بوسه دهم پا نکشم سر بنهم، تیغ تو را بوسه دهم وز هلاک پا نکشم سر بنهم یا علی

تاج سرم خاک سر کوی توست، پادشهم پادشهم یاعلی

نام تو نقش است چو بر روی من، شیفته روی مه م یا علی

صفای ره این حرم از گریه شبانه اوست، خدا خدا هر چه ببخشد علی بهانه اوست

تیغ تو را بوسه دهم پا نکشم سر بنهم ، تیغ تو را بوسه دهم وز هلاک سر به نهم یا علی
 

 

 

بعد که اومدم بیرون یه نماز زیارت خوندم............. بعد نماز یاد جمعه افتادم که دیروز بود و قرار بود که هاشمی نمازی بخونه تاریخی! بعدم یاد رنجنامه ی سید محمد خاتمی افتادم.........

 

ساعت 6 که برگشتم هتل چند تا تک به بچه ها با سیم کارت اعتباری عراق (آسیا سل) زدم (سفارش خود بچه ها بود)...... چند لحظه بعد یکی از بچه ها زنگ زد؛ بعد زیارت قبولی و از این جنس حرفها، از دیروز تهران پرسیدم و اونم از دیروز تهران تعریف کرد.........  

 

  

ادامه داره..............

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد