روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

پایان

همیشه از پایان بدم میومده... به همین راحتی... 

  

از پیاده شدن از توی ماشین 

از پیاده شدن از یه اتوبوس وقتی به مقصد می رسه، 

از پیاده شدن از قطار وقتی می رسه یه شهر دیگه،  

از پایان یه مسافرت وقتی داری برمی گردی، 

از پایان مدرسه، 

از پایان یه ترم و امتحاناش، 

از پایان یه خواب و رویای شیرین، 

از پایان محرم و صفر، 

از پایان دهه فاطمیه، 

از پایان رمضان، 

از پایان یه آهنگ یا یه مداحی 

از پایان یه سریال یا یه فیلم سینمایی یا یه انیمیشن توپ  

از آخر یه رمان و کتاب (مثل بیوتن و ...)

از پایان روزای تلخ و خوش 

و...

 

 

نمی دونم چرا عبرت نمی گیرم؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا عبرت نمی گیرم که هر پایانی نشان از پایان عمر داره؟ 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد