روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

ای پسر عمران

ای پسر عمران 

 

هر گاه بنده ای مرا بخواند، آن چنان به سخن او گوش می سپارم که گویی بنده ای جز او ندارم. 

 

اما شگفتا که بنده ام همه را چنان می خواند که گویی همه خدای اویند جز من. 

 

 

 

پ.ن.1: منبع نداره. منبع ام کتاب زیبای "ماه خداوند را ببوس" نوشته ی "مصطفی مستور" هستش.  

  

پ.ن.2: لینک امروز: گستاخی و شادی یهود در قتل ایرانیان باستان..... نمی خواهیم جواب دهیم!

 

پ.ن.3: آخرین روز تابستونتون خوش باد. 

 

پ.ن.4: یا علی.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد