روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

سه نقطه، سر خط

چند روز دیگه میرم مسافرت!...



میرم سمت کویر...



مخصوصا منطقه ای از روستا که می خوام برم تقریبا نقطه کور هستش!...



میرم اما گوش و چشمم رو نمی تونم روی خیلی چیزا ببندم...




کاش وقتی برگشتم جنگی نباشه، کشتاری نباشه! همه مث بچه ها با هم باشن...




میرم اما می دونم، وقتی برگشتم خبر جنگ و کشتار بازم می یاد...





اللهم عجل لولیک الفرج



نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:42

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد