روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

امید بی امیدها

هر چند دیر شده ولی ولادت امام حسین .ع.، حضرت اباالفضل .ع. و امام سجاد .ع. مبارک باد...


جوان با روی گریان، بدون توجه به جبروت و شاهی نادر رو به حرم کرد و گفت ای برادر زینب، دزدان همسرم را روز اول دزدیده اند، همسرم را از تو می خواهم. نادر گفت تا شب نشده برایت می آورمش. هنوز از آمدن جوان نگذشته بود که عروس آمد ... عروس گفت در دست دزدان بودم که به برادر زینب پناه بردم، دیدم مردی از سمت کربلا آمد و دزدان را هلاک کرد ...

نادر مبهوت ماند




ای برادر زینب (س)، ای بر طرف کننده غم از چهره حسین (ع) خودت کاری کن که به شاهان دنیا امیدی نیست ...


اللهم عجل لولیک الفرج


نظرات 2 + ارسال نظر
پ سه‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 20:42 http://kheyrani.ir

ای بردار زینب (س)، ای بر طرف کننده غم از چهره حسین (ع) خودت کاری کن که به شاهان دنیا امیدی نیست ...
بسیار زیباست

گیل پیشی چهارشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 11:26

مثل همیشه پست زیبایی بود...
ایشالا همه عاقبت بخیر بشن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد