روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

تلخ نوشت سر بسته

کلی کار می کنی و زحمت می کشی و  کلاس آموزشی میزاری برای بچه های محل ...

آخرش از یکی که لابی قدرتمندتری داره، تقدیر و تشکر می کنن که تو این کارا رو کردی و یه سری امتیازاتی که باید به گروه تو میرسید برای آموزش بیشتر، میگن مال اون! حتی اگر نخواد اونا رو!!!

اعتراض و شکایت بزرگترا و مطلعین هم فایده نداشت...معیارهای این دنیایی مردم و غیره واس خودشون، خوشم اومد رفقا گفتن ما واسه خدا کار کردیم این چیزا ارزش نداشتش. بازم کار می کنیم.


این ژن برتر هم ماجراییه ها!


اللهم عجل لولیک الفرج

نظرات 2 + ارسال نظر
ماریا پنج‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 14:43 http://aznoon-ta-ghalam.kowsarblog.ir

آدم غصه اش میگیره برای این ندیدن ها.
درسته کسایی که واقعا برای خدا تلاش میکنن نیازی به تقدیر و توجه ندارن. ولی بازهم این تقدیر و توجه
بی ثمر نیست باعث میشه انگیزه چند برابر بشه و احساس مسئولیت بیشتر بشه تازه امکانات هم
زیاد میشه و همه چی دست به دست هم میده برای موفقیت.
بعد که چندتا جوان از کشور میرن میگن چرا رفتید. وقتی شما پشتشون نیستید به چه امیدی بمونن
امید را از همه جوانها گرفتن


پ.ن: خبری نبود ازتون چند وقت بود پست نداشتید آمدم حال بپرسم دیدم مخ پست جدید گذاشتید.
هرجا هستید خوش باشید ان شاء الله

من ناراحت شدم. اما بچه هاکارشون رو پر قدرت تر ادامه دادن.

فاطمه جمعه 6 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 23:00

ما حزب الهی ها ژن هامون مشکل داره.....
باید بریم ژن هامون و تغییر بدیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد