ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بعد قتل، توی جامعه ای که دولت مرکزی ضعیف هست و برادر و همرزم کشی آزاد هستش، رسول می خواد خودش رو به دست قانون بسپره، اما قاتل بودن در چنین جامعه ای جرم نیست، کاریه که توی کوچه و خیابون انجام میشه!
لعنت به داستایوسکی نوشته عتیق رحیمی نویسنده افغانستانی الاصل هستش که میشه شرایط و دوران سخت کابل رو با خوندنش درک کرد.
پ.ن۱: توی نوشته های بعدی م بیشتر می نویسم...
پ.ن.۲: اللهم عجل لولیک الفرج
واقعا آدم با خوندن توصیفات اونجا در ذهنش هم نمیگنجه که همچین جایی هست !!!
من رمان بادبادک باز را که می خوندم واقعا خیلی سخت بود برام درک چیزهایی که توش بود... خداکمکشون کنه
به قول بنده خدایی شاید اگر قلم روزگار طور دیگه ای می نوشت ما جای اونها بودیم