ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بیشتر از این که از زلزله چند ثانیه ای چهارشنبه شب از خواب بپرم، از سر و صدای همسایه مون ترسیدم که نرسیده به کوچه فریاد می زد که ماشیناتون بیارید بیرون، الان یه زلزله دیگه میاد، الان همه مون می میریم، شما زلزله ندید که! تا ما برسیم پایین خانواده رو جمع کرده بود و آب و پتو رو برداشت و فکر کنم از تهران رفت بیرون!!!
عکس این همسایه مون، یه همسایه دیگه مون بود که هر چی زن و بچه هاش گفتن بیا از خونه بیرون الان 7 ریشتر زلزله میزنه، نیومد. می گفت بیاید بالا! یاد خودم افتاد که چند سال پیش سر صبح توی خوابگاه خواب بودیم که حس کردم زمین لرزید و یه قوری از بالای یخچال افتاد زمین، اما بیخیال دوباره خوابیدم، کسی هم داد و بیداد نکرده بود. صبح که بیدار شدم خبرا رو چک کردم، توی روستاهای استان چهار نفر کشته شده بودن و کلی آدم ریخته بودن توی شهر بیرون اما من و خیلیای دیگه بی خیال بودیم و خوابیده بودیم!!!
پ.ن.1: خودمان را تکان دهیم تا خدا ما را تکان نداده... قسمت هایی از رسوایی 2
خدا به خیر کنه. مسولین همه تخم مرغا رو چیدن تو یه سبد اونم تهرون. اگه اونجا بهم بریزه مدیریت آب دوغی این همه سال بیکفایتی خودشو نشون خاهد داد
والبته دودش مث همیشه به چش مردم عادی میره
درست می فرمایید. تمرکز زدایی باید میشد که نشد
عکس العمل ها خیلی متفاوته.... ان شاء الله اتفاق بدی نیافته...
ان شا الله
بقول یه بنده خدایی بررست اینجا....
ما که تون نخوردیم