روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

شیراز گردی

اومدم شیراز...

بعد از سی سال رفتیم خونه ای که زندگی می کردیم.
همه چی عوض شده بود و خونه های زمینی شده بودن آپارتمان! اما کسی رو که می خواستیم پیدا کردیم.

واقعا شیرازیا مهمون نوازن. کلی تعارف کرد ولی ما نموندیم.


نظرات 4 + ارسال نظر
پینار چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1398 ساعت 14:28 https://entezari.kowsarblog.ir

به به شیراز
خوش بگذره
قالب جدید هم مبارکه

ممنونم
بلاگ اسکای اینطوری کرده همه جاها رو

ماریا چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1398 ساعت 22:11 http://aznoon-ta-ghalam.kowsarblog.ir

همه ش فکر می کردم کامنت گذاشتم براتون که:
" چقدر دوست داشتم روزی شیراز زندگی می کردم"
سه بار آمدم و به خیال اینکه کامنت گذاشتم رفتم!
الان که امدم دیدم نظرات تایید شده متوجه شدم چیزی جز اوهام نبود!


شیراز تابستون هواش گرم بود ولی مردمش خیلی مهمون نوازن ...
من عاشق حافظیه و خیلی بیشتر عاشق شاهچراغ م.

Baran چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1398 ساعت 23:12 http://haftaflakblue.blogsky.com/

بعد سی سال؟یعنی سی سال پیش ؟اونجا بودین؟جسارتا سی سال پیش؟چند سال تون بود؟مثلا سی سال پیش من هفت سالم بود
بله.واقعا شیرازی ها خیلی مرام و
معرفت دارن

سی سال پیش پدر و مادرم تو شیراز زندگی می کردن...
شیرازی ها بیستن خدایی

Baran پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1398 ساعت 13:32

ممنون از پاسخ تون
بله.فامیل شیرازی داریم.خدایی صد درصد درست می فرمایید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد