روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

یادگاری آدم ها

آدما دارن دور و ورت رد میشن و گاهی روت یادگاری می نویسن

بعد تو نمی دونی واسه آدمایی که روت یادگاری نوشتن

دلت تنگ شده

یا ازشون متنفری!


بابک زمانی

بعد از ابر

نظرات 1 + ارسال نظر
ماریا جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1398 ساعت 12:12 http://aznoon-ta-ghalam.kowsarblog.ir

بعضی وقتها هم تو مرز نفرت و علاقه ای...
انگار روی خط ایستادی و وسط این راه رفتن تعادل از دست میدی
گاهی میفتی تو علاقه و گاهی هم نفرت!

و مشکل تازه از همین جا شروع میشه. خدا رو شکر چیزی به اسم فراموشی هستش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد