توی جاهای مختلف خوندم که بنی اسرائیل پس از عبور از نیل، به خاطر نافرمانی از فتح شهر موعود که پر ازنیروهای مدافع بود، اونم بعد فرمان خدا که با دست خالی هم بروید، این شهر مال شماست، دچار عذابی شدند که بهش می گن: بیابان تیه ...
بیابان شبه جزیره سینا (به اعتقاد مورخین) که 40 سال توش بنی اسرائیل سرگردان بودند و هر چه هر روز می رفتند، دوباره روز بعد در اون نقطه اول روز قبل بودند. عذابی کسی ازش نتونست بیرون بره و توی این مدت به اعتقاد برخی همه قوم (حتی موسی و هارون) به جز دو نفر فوت می کنن که اون دو نفر (یوشع و کالب) نسل جدید رو بعد از چهل سال به سرزمین موعود می برن...
بعضی روزها که فکر می کنم، ما مردم امروزی هم دچار همین عذاب هستیم، حالا نه توی بیابون، توی انتخاب هامون ... مث این شعر مولانا:
این جهان تیه است و تو موسی و ما ** از گنه در تیه مانده مبتلا
سالها ره میرویم و در اخیر ** همچنان در منزل اول اسیر
پ.ن.1: سلام بر مهدی که انسانیت چشم به راه او دوخته و عدل فراگیر در انتظار قیام او نشسته (مفاتیح الجنان / زیارت حضرت حجت .عج.)
این روزا فکر می کنم چرا باید وسط تابستون برق ها قطع شه و مدتی نامعلوم برق نداشته باشیم؟
بعضی جاها به دنبال قطعی برق، قطعی آنتن گوشی چند تا از اپراتورها رو هم شاهد بودم!
نمیشد یه برنامه خاموشی به مردم بدن؟ از گرمازدگی مردم توی این هوای گرم که خیلی از بیماران بهش حساس هستند که بگذریم، حداقل داشتن یه برنامه خاموشی اینه که احتمال گیر افتادن یه نفر به مدت نامعلوم توی آسانسور کم میشه یا بعضی رستوران ها که از فر برقی استفاده می کنن، ضرر نمی کنن.
به هر حال شدیدا این روزا نسبت به شارژ گوشی همراه م حساس هستم که خدایی نکرده توی تاریکی نسبی اتفاقی برام نیفته و بتونم بعد از دو سه ساعت جون سالم به در ببرم.
پ.ن.2:اللهم عجل لولیک الفرج
میگن شهرداری تهران می خواد 630 واگن خط هفت متروی تهران رو از یه شرکت CRC کشور چین بخره (خبر ایسنا).
من به این موضوع اعتراض می کنم تا چند سال دیگه کارگران کارخانه های واگن پارس، واگن سازی تهران، گروه صنعتی پلور سبز،واگن سازی زرند، واگن سازی کوثر، ایریکو ابهر، واگن سازی خاورمیانه مثل کارگرای کارخونه ارج و باقی کارخونه های ورشکست شده، شرمنده زن و بچه هاشون نباشن.
امسال سال حمایت از کالای ایرانی است نه چینی و طبق سخنان رهبری و رئیس جمهور باید از تولیدکننده داخلی حمایت کرد، ارزی که به نمی خوان به ایران واردبشه رو هم نباید نفرستاد دست چینی ها ...
شاید یکی از این کارگرا از اطرافیان خودتون باشن و شاید یه ایرانی بتونه کار پیدا کنه.
پ.ن.1: فکر می کردم واگن سازی یکی دو تاست این همه شرکت کارشون ساخت واگن هستش.
پ.ن.2: سالروز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی تسلیت. اللهم عجل لولیک الفرج
وقتی توی دلهره داشتیم پنالتی زدن رونالدو رو می دیدیم و بیرانوند رو تشویق کردیم، باز هم چند نفر توی برجک های سیستان و بلوچستان از این خاک دفاع کردن و نذاشتن شادی مون با انفجار و گریه بچه ها همراه بشه. سه نفرشون شهید شدن، اگر اینجا انگلستان بود، این ها قهرمان ملی می شدن، اما در ایران،...
اسم هایشان را حداقل بدانیم: ملاشاهی، گمشاد زهی و نوتی
پ.ن.1: گروهبان یکم علی ضیایی از هنگ مرزی ارومیه هم دیروز 7 تیر به شهادت رسید ....
مجازات بر کسانی است که به مردم ستم میکنند و در زمین به ناحق ظلم روا میدارند؛ برای آنان عذاب دردناکی است (شوری 42) جناب دکتر روحانی ریاست محترم جمهور وضعیت
نابسامان اقتصادی که هر روز به وضعیت بدتری می رسد مردم عزیز و صبور ایران
اسلامی مخصوصا طبقات ضعیف جامعه را به طور شدیدی مورد فشار و اذیت قرار
داده است. دلار نزدیک به ۱۰ هزار تومان رسیده
است و سکه نزدیک است به مرز ۳ میلیون تومان برسد. وضعیت آب شهرهای مظلوم
جنوب کشورمان مخصوصا شهر آبادان به بحران رسیده است. مردمی
که به شما رای داده اند از شما و دولت شما توقع انجام فعالیت درست و صحیح
برای کاهش مشکلات اقتصادی کشور همان طور که در انتخابات وعده داده بودید؛
داشتند ولی متاسفانه رویه شما و دولت شما کاملا به عکس بوده است. رهبری
معظم انقلاب بارها بر روی اقتصاد درونگرا که متکی بر حمایت از تولید
داخلی است تاکید داشته اند ولی متاسفانه روند فعالیت شما فقط برای برجام و
حفظ برجام بوده که عملا شاهد گشایش خاصی در کشور نبودیم.برجام قرار بود
کلیه تحریم ها را از بین ببرد خود وسیله ای برای تحریم بیشتر کشور گردید. در
این هفته ها و روزها که گرانی ها بیداد میکند به جای اینکه شما و دولت
جنابعالی را مشغول تلاش برای حل مشکلات اقتصادی ببینیم با کمال تعجب شاهد
هستیم شما با چند وزیر و مسئول کشوری به تله کابین توچال برای تفریح رفته
اید! با این بیخیالی از طرف شما نه از کالای
ایرانی حمایتی صورت میگیرد نه چرخ اقتصاد کشور می چرخد بلکه روز به روز به
وضعیت بحرانی تر می رسد. دولت شما هم عملا
کشور را رها کرده است و به توچال گردی روی آورده است یا از فرصت جام جهانی
استفاده کرده و درب ورزشگاه ها را به روی زنان باز کرده تا به خیال خود
مردم گرانی دلار و سکه و این اوضاع بغرنج اقتصادی را فراموش کنند! مجلس محترم که با خیال راحت تر در این اوضاع سخت به تعطیلات دو هفته ای می رود. ما
طلاب، اساتید و فضلای حوزه علمیه قم به شما هشدار می دهیم که طبق آیه ۴۲
شوری این روند فعلی دولت شما و همچنین مجلس، مصداق ظلم به مردم مظلوم و
صبور ایران اسلامی می باشد و خدای متعال وعده عذاب دردناک برآن مقرر داشته
است. والعاقبه للمتقین جمعی از طلاب، اساتید و فضلای حوزه علمیه قم
پ.ن.1: این متن رو دیدم و گفتم با باز نشرش ساکت نمونم... خدا به داد قشر ضعیف برسه.
شبکه ۳ صدا و سیما و فردوسی پور و ... با چه تحلیلی، در شرایطی که آمریکا و دوستانش هر کاری می کنن یه دلارم وارد این خاک نشه و کلی تحریم هستیم و تورم کمرشکن شده و قیمت ها بالا رفته، می خواستن این همه ارز رو از ایران خارج کنن. واقعا کس دیگه ای نبودش که بیاد واسه برنامه؟ مثل که پیشونی های ما رو هم مث اون سایت دولتی هک کردن و چیزی نوشتن؟
حالا کسی توی صدا و سیما نمی خواد توضیح بده که چرا ایشون رو نزاشتن که بیاد. حتما باید بعضی ها خوراک داشته باشن تا علیه گرونی ننویسن؟
پ.ن.۱: یکی از خوبی های آیو اسپورت این بودش که گزارشگراش قهر نکردن و سه تا بازیکن ایرانی رو اون شب اوردن تو برنامه. البته گزارش جواد خیابانی رو از دست دادم.
پ.ن.۲: اللهم عجل لولیک الفرج
همان ها که سال ها قبل تاریخ اسلام رو در قبرستان بقیع نابود کردند و مدعی خادم حرم ها هستند، امروز وقت جام جهانی مشغول نابود کردن یمن و کشتن کودکان یمنی هستند...
دیشب که همه در ایران داشتند از نمایش فوتبال مملکتشون از شبکه های رادیویی و تلویزیونی و اینترنتی در برابر اسپانیا لذت می بردند، داد می زدند، کف می زدند و ... دو نفر در دفاع از مرزهای سیستان و بلوچستان، شهید شدند و اجازه ندادند که شادی، هیجانمون تبدیل به ترس و دلهره بشه.
تمام آرامش دیشب رو مدیون این افرادیم.
حداقل اسمشون رو بدونیم: استوار دوم محسن شهرکی از زابل و سرباز جلال بهبودی از خراسان رضوی
ای علی! همیشه فکر میکردم که تو بر مرگ من مرثیه خواهی گفت و چقدر متأثرم که اکنون من بر تو مرثیه میخوانم ! ای علی! من آمدهام که بر حال زار خود گریه کنم؛ زیرا تو بزرگتر از آنی که به گریه و لابۀ ما احتیاج داشته باشی! خوش داشتم که وجود غمآلود خود را به سرپنجۀ هنرمند تو بسپارم، و تو نیِ وجودم را با هنرمندی خود بنوازی و از لابلای زیر و بم تار و پود وجودم، سرود عشق و آوای تنهایی و آواز بیابان و موسیقی آسمان بشنوی. میخواستم که غمهای دلم را بر تو بگشایم و تو «اکسیرصفت» غمهای کثیفم را به زیبایی مبدّل کنی و سوزوگداز دلم را تسکین بخشی.
میخواستم که پردههای جدیدی از ظلم وستم را که بر شیعیان علی(ع) و حسین(ع) میگذرد، بر تو نشان دهم و کینهها و حقهها و تهمتها و دسیسهبازیهای کثیفی را که از زمان ابوسفیان تا به امروز بر همهجا ظلمت افکنده است، بنمایانم.
ای علی! تو را وقتی شناختم که کویر تو را شکافتم و در اعماق قلبت و روحت شنا کردم و احساسات خفته و ناگفتۀ خود را در آن یافتم. قبل از آن، خود را تنها میدیدم و حتی از احساسات و افکار خود خجل بودم و گاهگاهی از غیرطبیعی بودن خود شرم میکردم؛ اما هنگامی که با تو آشنا شدم، در دوری دور از تنهایی به در آمدم و با تو همراز و همنشین شدم.
ای علی! تو مرا به خویشتن آشنا کردی. من از خود بیگانه بودم. همۀ ابعاد روحی و معنوی خود را نمیدانستم. تو دریچهای به سوی من باز کردی و مرا به دیدار این بوستان شورانگیز بردی و زشتیها و زیباییهای آن را به من نشان دادی.
ای علی! شاید تعجب کنی اگر بگویم که همین هفتۀ گذشته که به محور جنگ «بنت جبیل» رفته بودم و چند روزی را در سنگرهای متقدّم «تل مسعود» در میان جنگندگان «امل» گذراندم، فقط یک کتاب با خودم بردم و آن «کویر» تو بود؛ کویر که یک عالم معنا و غنا داشت و مرا به آسمانها میبرد و ازلیّت و ابدیّت را متصل میکرد؛ کویری که در آن ندای عدم را میشنیدم، از فشار وجود میآرمیدم، به ملکوت آسمانها پرواز میکردم و در دنیای تنهایی به درجۀ وحدت میرسیدم؛ کویری که گوهر وجود مرا، لخت و عریان، در برابر آفتاب سوزان حقیقت قرار داده، میگداخت و همۀ ناخالصیها را دود و خاکستر میکرد و مرا در قربانگاه عشق، فدای پروردگار عالم مینمود.
ای علی! همراه تو به کویر میروم؛ کویر تنهایی، زیر آتش سوزان عشق، در توفانهای سهمگین تاریخ که امواج ظلم و ستم، در دریای بیانتهای محرومیت و شکنجه، بر پیکر کشتی شکستۀ حیات وجود ما میتازد.
ای علی! همراه تو به حج میروم؛ در میان شور و شوق، در مقابل ابّهت و جلال، محو میشوم؛ اندامم میلرزد و خدا را از دریچۀ چشم تو میبینم و همراه روح بلند تو به پرواز در میآیم و با خدا به درجۀ وحدت میرسم. ای علی! همراه تو به قلب تاریخ فرو میروم، راه و رسم عشقبازی را میآموزم و به علیِ بزرگ آنقدر عشق میورزم که از سر تا به پا میسوزم.
ای علی! همراه تو به دیدار اتاق کوچک فاطمه میروم؛ اتاقی که با همۀ کوچکیاش، از دنیا و همۀ تاریخ بزرگتر است؛ اتاقی که یک در به مسجدالنبی دارد و پیغمبر بزرگ، آن را با نبوّت خود مبارک کرده است. اتاق کوچکی که علی(ع)، فاطمه(س)، زینب(س)، حسن(ع) و حسین(ع) را یکجا در خود جمع نموده است؛ اتاق کوچکی که مظهر عشق، فداکاری، ایمان، استقامت و شهادت است.
راستی چقدر دلانگیز است آنجا که فاطمۀ کوچک را نشان میدهی که صورت خاکآلود پدر بزرگوارش را با دستهای بسیار کوچکش نوازش میدهد و زیر بغل او را که بیهوش بر زمین افتاده است، میگیرد و بلند میکند!
ای علی! تو «ابوذر غفاری» را به من شناساندی، مبارزات بیامانش را علیه ظلم و ستم نشان دادی؛ شجاعت، صراحت، پاکی و ایمانش را نمودی و این پیرمرد آهنیناراده را چه زیبا تصویر کردی؛ وقتی که استخوانپارهای را به دست گرفته، بر فرق «ابن کعب» میکوبد و خون به راه میاندازد! من فریاد ضجهآسای ابوذر را از حلقوم تو میشنوم و در برق چشمانت خشم او را میبینم. در سوز و گداز تو، بیابان سوزان ربذه را مییابم که ابوذر قهرمان، بر شنهای داغ افتاده، در تنهایی و فقر جان میدهد.
ای علی! تو در دنیای معاصر، با شیطانها و طاغوتها به جنگ پرداختی، با زر و زور و تزویر درافتادی؛ با تکفیر روحانینمایان، با دشمنی غربزدگان، با تحریف تاریخ، با خدعۀ علم، با جادوگری هنر روبهرو شدی، همۀ آنها علیه تو به جنگ پرداختند؛ اما تو با معجزۀ حق و ایمان و روح، بر آنها چیره شدی، با تکیه به ایمان به خدا و صبر و تحمل دریا و ایستادگی کوه و برّندگی شهادت، به مبارزه خداوندان «زر و زور و تزویر» برخاستی و همه را به زانو در آوردی.
ای علی! دینداران متعصّب و جاهل، تو را به حربۀ تکفیر کوفتند و از هیچ دشمنی و تهمت فروگذار نکردند و غربزدگان نیز که خود را به دروغ، «روشنفکر» مینامیدند، تو را به تهمت ارتجاع کوبیدند و اهانتها کردند. رژیم شاه نیز که نمیتوانست وجود تو را تحمّل کند و روشنگری تو را مخالف مصالح خود میدید، تو را به زنجیر کشید و بالاخره... «شهید» کرد.
پ.ن.1: نامه شهید مصطفی چمران بعد از درگذشت دکتر علی شریعتی
-مرگ روزی به سراغت میاد چه بخوای چه نخوای چه توی برج های سر به فلک کشیده باشی چه توی خرابه.
-میشه از مزخرف ترین موضوعات روزمره یه رمان n جلدی بنویسی بدون این که حتی یه خط گفتگو بین شخصیت هات رد و بدل شه!
-شب است و سکوت است و ماه است و من / فغان و غم و اشک و آه است و من
شب و آخرین سوز مستانه ام / شب و های های غریبانه ام
-امام علی (ع): آرام باش، توکل کن، تفکر کن، آن گاه آستین هایت را بالا بزن، دستان خدا را خواهی دید که زودتر از تو دست به کار شده اند.
پ.ن.1: شنبه 11 مهر 88
پ.ن.2: اللهم عجل لولیک الفرج