روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

19 روز گذشته!

دختر کوچولوی شیطون فامیلمون پارسال جشن تکلیف گرفت و امسالم روزه هاشو تا اینجا گرفته! از همون اولم رفتش چادر مشکی گرفتش، بدون این که پدر و مادرش چیزی بهش بگن! مادرش می گفتش که کلاس زبانم میره...

حالا من وقتی ظهر میشه می خوام غرغر کنم که هوا خیلی گرمه و چرا روز تموم نمیشه یاد دختر 10 ساله فامیلمون میفتم!


نزدیکای افطار، یاد مسلمونای شمال اروپا و روسیه میفتم که باید نزدیک 20 ساعت روزه بگیرن!

یاد مسلمونای چینی که حق روزه گرفتن ندارن...

یاد مسلمونای میانماری...

یاد مسلمونای سوری که دم توپ و گلوله هستن و البته یاد مدافعان حرم حضرت زینب (س)...

یاد شیعیان پاکستان که هدف تروریستا هستن... 

افغانستان که آمریکا با پهبادها و هواپیماها بهشون حمله می کنه!

یاد بحرینی ها که هنوز آزاد نشدن... 

و صد البته مصری های مخالف مرسی که قرضاوی علیه شون حکم جهاد داده!


یا خدا!

فکر می کنم اگه هوای تهران خنک تر بودش، توی عالی ترین شرایط روزه می گرفتم!


پ.ن.1: یادآوری تسنیم:  سال های جنگ رو که ماه رمضان در تابستان بود و با زبان روزه می جنگیدند و شهید می شدند که اسلام ناب محمدی برای آیندگان حفظ بشه...


پ.ن.2: تهران که دمای هواش بالاتر از یزد و اهواز و روستاهای کویری و ... نیستش که!


... اللهم عجل لولیک الفرج