ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
صحنه ی سوم:
زمان: ۲۵ خرداد (روز بعد شلوغی شبانه دانشگاه)
مکان: نمازخونه خوابگاه دانشگاه
افراد: چند تا از بچه ها
.
.
.
اولی: از دیشب چه خبر؟
دومی: با یکی از تجمع کننده ها حرف میزدم میگفت: مردم ایران بی اطلاعند؛ اکثرا روستایین! باید رای ما دانشجوا دو برابر رای بقیه حساب شه. ما مطلع تریم!
چند تا لبخند ظاهر شد.
.
.
.
.......................
صحنه ی چهارم:
زمان: همون روزا
مکان: همون دور و بر
این حرفا رو به یکی گفتم. گفت: خوب منم به احمدی نژاد رای دادم. منم دانشجو ام. رای من با رای اون هیچی. پس بازم احمدی نژاد رای میاره. (خنده طرف)
......................
صحنه ی پنجم:
زمان: چند روز قبل
مکان: تهران
جایی نوشته بود: رئیس جمهور منتخب تنها رئیس جمهور مردم شهر تهران نیست؛ رئیس جمهور تمام ملت است.
قضاوت با خودتان....
ادامه داره...