روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

امید بی امیدها

هر چند دیر شده ولی ولادت امام حسین .ع.، حضرت اباالفضل .ع. و امام سجاد .ع. مبارک باد...


جوان با روی گریان، بدون توجه به جبروت و شاهی نادر رو به حرم کرد و گفت ای برادر زینب، دزدان همسرم را روز اول دزدیده اند، همسرم را از تو می خواهم. نادر گفت تا شب نشده برایت می آورمش. هنوز از آمدن جوان نگذشته بود که عروس آمد ... عروس گفت در دست دزدان بودم که به برادر زینب پناه بردم، دیدم مردی از سمت کربلا آمد و دزدان را هلاک کرد ...

نادر مبهوت ماند




ای برادر زینب (س)، ای بر طرف کننده غم از چهره حسین (ع) خودت کاری کن که به شاهان دنیا امیدی نیست ...


اللهم عجل لولیک الفرج


صبح 24 خرداد نامه

بلاخره دو برگه رای خودمو انداختم توی صندوق هاشون...

نوشتن سی و دو اسم (شورای شهر + ریاست جمهوری) با شماره شون حدود 5 دقیقه ای طول کشید! امیدوارم بعد از این تعداد افراد شورای شهرو بیشتراز سی و یکی نکنن چون اصلا حال و حوصله نوشتن ندارم....


همیشه برای رای دادن، صبح می رفتم مسجد محل، اما امسال به خاطر ترس از شلوغی رفتم مدرسه نزدیک خونه مون رای دادم. با این که مدرسه هم توی صف واستادم ولی خوبیش این بود که از دست سلام و احوالپرسی با دوستا و آشناها فرار کردم!


فارغ از این که فردا اسامی کی به عنوان رییس جمهور یا رای آورندگان شورای شهر در میاد خوشحالم که با انگشت جوهریم (!) حال خیلی ها رو گرفتم. اینم از عبادت اول وقتم...


در آخر، این روزها بعضی از سایت های طرفدار تعدادی از کاندیداها، تخریب هایی انجام دادن و خبرهای ضد و نقیض و بدون منبع زیادی رو منتشر کردن که اصلا مناسب نبود. امیدوارم توبه کنن از دروغ سازی و دروغ پراکنی و تخریب!


ولادت امام سجاد .علیه السلام. مبارک باد.


اللهم عجل لولیک الفرج