روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

یک دیالوگ

هند: لااقل محمد (ص) به وعده اش وفا کرد و هیچ دری به زور باز نکرد.


ابوسفیان: محمد (ص) از قلب ها وارد می شه نه از دیوارها و این پیروزی جاودانه است.


الرساله - مصطفی عقاد


ولادت پیامبر مهربانی ها، حضرت محمد (ص) و امام جعفر صادق (ع) مبارک باد.

مرگ ستاره ها

از این قسمت متن فیلم "خیلی دور خیلی نزدیک"، خوشم میاد:


خانم دکتر  (الهام حمیدی):    یه مریض اورژانسی بود که آقای دکتر زحمت کشیدن ما رو رسوندن.
سامان (پسر دکتر، اشکان خطیبی):    آها … بچه‌ها هم همه سلام میرسونن. ما دیگه داشتیم می‌رفتیم سراغ سفره هفت سین خودمون.
خانم دکتر:   هفت سین؟
سامان:    سحابی‌ها. می‌خوایم به سحابی جبار نگاه کنیم. می‌گن اگه وقت سال تحویل به سحابی جبار نگاه کنی و آرزو کنی، آرزوت برآورده میشه. البته اینو دخترا می‌گن.



خانم دکتر:   حالا کجاست؟
سامان:   چی؟
خانم دکتر:    همین سحابیایی که می‌گین.
سامان:   اگه به سمت غرب نگاه کنید، سه تا ستاره پرنور می‌بینید که تو یه خطن. اون کمربند جباره. اگه بیشتر دقت کنید سه تاه ستاره کم نور دیگه هم هستن که پائین‌تر از اونن. اون ستاره وسطیه خود سحابی جباره. پیداش کردین؟
خانم دکتر:    بله.
سامان:   البته این فقط صورت فلکیشه‌ها. بیشتر سحابی‌ها رو فقط با تلسکوپ میشه دید. جبار یه زایشگاهه. ولی سحابی اسکیمو هم خیلی دیدن داره. قشنگترین قبرستونیه که تو عمرم دیدم.



خانم دکتر:   قبرستون!؟
سامان:   آره، سحابیا هم محل تولد هم محل مرگ ستاره‌هاست. همشون برمی‌گردن به همونجایی که ازش متولد شدن.
خانم دکتر:   من نمی‌دونستم که ستاره‌ها هم می‌میرن.
سامان:    همشون می‌میرن. خیلی از ستاره‌هایی که ما الان می‌بینیم شاید میلیون‌ها سال پیش مردن. ولی ما به خاطر مسافتی که باهاشون داریم هنوز داریم اونا رو می‌بینیم.
خانم دکتر:    یعنی اینقدر دورن؟
سامان:    خیلی دور، خیلی نزدیک. وقتی با دنیای خودمون مقایسه کنیم خیلی دورن، اما اگه با کهکشان‌های دیگه مقایسه کنیم تازه می‌فهمیم چقدر به ما نزدیکن و ما خبر نداریم.



پ.ن.1: چند وقتیه سرم شلوغه، نرسیدم که چیزی بنویسم.


پ.ن.2: اللهم عجل لولیک الفرج