ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
توی زندگی همه حوادثی پیش میاد که زندگی رو باید به قبل و بعد از اون تقسیم بندی کرد. وقتی یکی از این اتفاقات برای شریل سندبرگ یکی از مدیران فیس بوک رخ داد و همسرش، دیو، رو در مکزیک از دست داد، با کمک آدام گرانت استاد روانشناسی دانشگاه وارتون کتابی نوشت تا بقیه کمک کرده باشه.
قسمت هایی از این کتاب رو از بریده های نرم افزار طاقچه براتون میارم:
-همه بارها و بارها به من گفتهاند تنها نیستی و ما کنارت هستیم. همه ما به هم نیاز داریم اما در آخر تنها کسی که میتواند زندگیم را رو به جلو حرکت دهد، تنها کسی که میتواند یک زندگی جدید برای بچههایم بسازد فقط خودم هستم.
-نوشتن، برای سلامتی فرد هم منافعی دارد و باعث عملکرد بهتر کبد و واکنشهای آنتی بادی قویتر میشود. حتی نوشتن چند سطر هم میتواند تاثیرات خودش را بگذارد.
-این جمله را به خودتان بگویید: «در مورد تمام نگرانیهات فکر کن، ولی با صدای بلند در موردش جار نزن".
-همانطور که مارتین لوتر کینگ گفت: «اجازه ندهید هیچ کس شما را به اندازهای پایین بکشد که از آنها متنفر شوید.»
-جمله مشهور نیچه در مورد نیرو و استقامت شخصی را به یاد آورید: «چیزی که مرا نمیکشد، قویترم میکند!»
-"کسی که یک چرایی برای زندگی خود دارد، میتواند هر نوع چگونگی را تحمل کند".
-نوشتن تجربیات مثبت آن هم فقط برای سه روز خلق و خوی مردم را بهتر میکند و برای سه ماه آنها را از مراجعه به مراکز درمانی بی نیاز میکند.
-این شعر (یک شعر در آیین یهود) مربوط به رویای راه رفتن با خدا در کنار ساحل است. قصه گو مشاهده میکند که همیشه در ساحل دو رد پا وجود دارد به جز زمانهای «ترس، غم و اندوه و یا شکست» که یک رد پا دیده میشود. قصه گو با احساسی پر از بی پناهی و نومیدی، رو به خدا کرده و میگوید «چرا دقیقا وقتی بیش از همیشه به تو نیاز داشتهام، در کنارم نبودی؟!» خداوند به او پاسخ میدهد: «مواقعی که تو در زندگیت فقط یک رد پا میدیدی، بخاطر این بود که من تو را حمل میکردم!»
پ.ن.1: کتاب رو از طاقچه (اینجا) - فیدیبو (اینجا / خلاصه کتاب) - کتاب راه (اینجا) بخونید و از نوار (اینجا) بشنوید.
پ.ن.2: اللهم عجل لولیک الفرج