روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

هان ای شب شوم وحشت انگیز

هان ای شب شوم وحشت انگیز

تا چند زنی به جانم آتش ؟


یا چشم مرا ز جای برکن

 یا پرده ز روی خود فروکش

یا بازگذار تا بمیرم

 کز دیدن روزگار سیرم


 دیری ست که در زمانه ی دون

 از دیده همیشه اشکبارم

عمری به کدورت و الم رفت

 تا باقی عمر چون سپارم

 

نه بخت بد مراست سامان

 و ای شب ،‌نه توراست هیچ پایان 


  چندین چه کنی مرا ستیزه

 بس نیست مرا غم زمانه ؟

 

دل می بری و قرار از من

 هر لحظه به یک ره و فسانه
 

بس بس که شدی تو فتنه ای سخت

 سرمایه ی درد و دشمن بخت

 

این قصه که می کنی تو با من

 زین خوبتر ایچ قصه ایچ نیست

خوبست ولیک باید از درد

نالان شد و زار زار بگریست
 

بشکست دلم ز بی قراری

 کوتاه کن این فسانه ،‌باری

آنجا که ز شاخ گل فروریخت

 آنجا که بکوفت باد بر در
 

و آنجا که بریخت آب مواج

 تابید بر او مه منور
 

ای تیره شب دراز دانی

 کانجا چه نهفته بد نهانی ؟

بودست دلی ز درد خونین

بودست رخی ز غم مکدر

 

بودست بسی سر پر امید
 
یاری که گرفته یار در بر

 

کو آنهمه بانگ و ناله ی زار

 کو ناله ی عاشقان غمخوار ؟

در سایه ی آن درخت ها چیست

 کز دیده ی عالمی نهان است ؟

 

عجز بشر است این فجایع

یا آنکه حقیقت جهان است ؟

 

در سیر تو طاقتم بفرسود

 زین منظره چیست عاقبت سود ؟
 

تو چیستی ای شب غم انگیز
 
در جست و جوی چه کاری آخر ؟

بس وقت گذشت و تو همانطور

 استاده به شکل خوف آور

 

تاریخچه ی گذشتگانی

 یا رازگشای مردگانی؟

تو آینه دار روزگاری

یا در ره عشق پرده داری ؟
 

یا شدمن جان من شدستی ؟

 ای شب بنه این شگفتکاری
 

بگذار مرا به حالت خویش

 با جان فسرده و دل ریش


بگذار فرو بگیرد دم خواب

 کز هر طرفی همی وزد باد
 

وقتی ست خوش و زمانه خاموش

مرغ سحری کشید فریاد
 

شد محو یکان یکان ستاره

 تا چند کنم به تو نظاره ؟

بگذار بخواب اندر آیم

 کز شومی گردش زمانه
 

یکدم کمتر به یاد آرم

 و آزاد شوم ز هر فسانه


 بگذار که چشم ها ببندد

 کمتر به من این جهان بخندد


از نیما یوشیج


پ.ن.1: فعلا نوبت این شعر بود که بزارمش اینجا، نه بقیه چیزا! 


پ.ن.2: خدا رو شکر این روزا می رسم چند صفحه ای کتاب بخونم ...


پ.ن.3: اللهم عجل لولیک الفرج