روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

امروز

مگه میشه فاطمیه بشه، آسمون نگیره ... مگه میشه بگی زهرا، دل مرده جون نگیره

مگه میشه غربت تو گریه منو در نیاره ... تقصیر چشمای ما نیس، اسم زهرا گریه داره


پ.ن.1: روز شهادت حضرت فاطمه (س) تسلیت ...

شعر فاطمیه

باز باران ...

بی طراوت

کو ترانه؟

سوگواریست ...

رنگ غصه ...

خیسی غم ...

می خورد بر بام خانه...

طعم ماتم...

یاد می‌آرم که غصه قصه را می‌کرد کابوس

بوسه می‌زد بر دو چشمم

گریه با لب‌های خیسش ...

دیر آمدم ... دیر آمدم ... در داشت می سوخت / هیئت میان وای مادر داشت می سوخت



شعر از حسن بیاتانی...

عکس رو خودم درست کردم، یه کم سلیقه و وقت بیشتر می خواست قشنگ تر شه...

شهادت حضرت زهرا .س. تسلیت باد.

اللهم عجل لولیک الفرج