روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

سفرنامه

این که بعد از سه بار رد کردن همراهی با گروهی، یک هو کسی شبانهبهت زنگ بزنه و بگه که یک جای خالی برای مشهد هستش، فردا ظهر حرکته. یک حال عجیبی داره.‌‌... که تا وقتی که گنبد رو ندیده بودم، باور نمی کردم که مشهد اومدم.


ولادت حضرت فاطمه .س از مشهد مبارکتون.

به یاد شریعتی

و اکنون، برادر، در فرار از همه کاخ ها و گنجینه ها و معبدهای ضرار و ذلت، و در طلب آگاهی و آزادی و عدالت، سرم را بر در خانه گلین و مظلوم "فاطمه" نهاده ام و هزار و چهار صد سال است به تهدید هیچ تیغی و تطمیع هیچ طلایی و فریب هیچ تسبیحی، سر برنگرفته ام و از این "خانه" خانه ی کوچکی که از همه تاریخ کوچک تر است، به سراغ هیچ کاخی و معبدی نرفته ام ...

که در این خانه علی هست! فریاد رنج همه حق های غصب شده،

که در این خانه فاطمه هست، اعتراض همه زنان مظلوم،

که در این خانه حسن هست و حسین، شهادت رسواگر بلند همه شهیدان تاریخ،

و در این خانه زینب هست، خشم همه خواهران ما، برادر!


- مرحوم دکتر علی شریعتی - حسینه ارشاد 23 آذر 1350



پ.ن.1: 29 خرداد، سالروز وفات دکتر شریعتی گرامی باد ...


پ.ن.2: شریعتی آن کسی بود که نقطه التقای روشنفکری اسلامی و جریان های روشنفکری قبل قرار گرفت. لذا حق بزرگی به گردن اندیشه روشن بینانه و روشنفکرانه اسلامی دارد. به قول آقایان، آنتی تز جریان روشنفکری ضد اسلامی، دقیقا شریعتی بود. (مقام معظم رهبری - 4 تیر 1359)


پ.ن.3: اللهم عجل لولیک الفرج

این روزا

چند ماهی بودش که دلم هوایی حرم امام رضا .ع. شده بود، هر بار که می خواستم برم، یه ماجرایی پیش اومد...


تا این که بلاخره چند روز پیش که مشهد رفتن من جور شد ...


تا وقتی بلیط رفتنم رو نگرفته بودم، باورم نشد که رفتنی شدم ...


چند روزی نیستم، ان شا الله وقتی برگشتم، داستانم رو ادامه میدم ...


دعاگوی همه شما هستم... 

ایضا: گوش کنید - بهارم با صدای حامد زمانی



مادر بگو چه جوری آروم بشم، با یاد تو هنوز نفس می کشم 


به عکس تو یه عمره زنجیر شدم، مادر بیا ببین چقدر پیر شدم


نگارم عمریه چشم انتظارم، نگارم،از دوری تو خزونه، بهارم


دیگه سر رو عکست بزارم، برگرد،امیدم سر خاک هر شهیدی رسیدم


بازم آهی از سر دل کشیدم، چی میشه بیاد یک روزی شهینم


خدایا تو رو به خاک بی نشون زهرا، نشونی از ماهم کی میشه پیدا

ماه من کجای این خاکه


خدایا دیگه بسه داغ غربت و دوری، منم و این چشم به راهی، صبوری

شاهدم چشمای نمناکه



پ.ن.1:ریچارد فرای رو می خواهند در کنار زاینده رود دفن کنن، یه سری موافق و مخالف داره این حرکت، به خاطر این که میگند جاسوس بوده. اما مخالف ها به نظر می رسه که همون کسانی بودند که می گفتند جای شهدای گمنام توی دانشگاه و شهر نیست ... اما یه سوال از بعضیا که به خاطر سیاسی شدن قضیه حرف می زنند: با این حساب که جای شهدای گمنام توی شهر و دانشگاه نیست، جای فرای وسط شهر هستش یا نه؟ شهر مگه قبرستونه؟ شما به کی مدیونید فرای یا شهدا؟


پ.ن.2: اللهم عجل لولیک الفرج

شعر فاطمیه

باز باران ...

بی طراوت

کو ترانه؟

سوگواریست ...

رنگ غصه ...

خیسی غم ...

می خورد بر بام خانه...

طعم ماتم...

یاد می‌آرم که غصه قصه را می‌کرد کابوس

بوسه می‌زد بر دو چشمم

گریه با لب‌های خیسش ...

24 اسفند نامه




 امروز روز تولدمه ...

اللهم عجل لولیک الفرج

از حسن هر کس که در دل ذره ای هم کینه داشت


از حسن هر کس که در دل ذره ای هم کینه داشت

نیزه ای پرتاب کرد و زخم بر جسمم گذاشت

 

تیر باران شد پدر من سنگ باران ای عمو

وای از سنگینی نعل سواران ای عمو

 

مادرم را گو ببیند قاسمش رعنا شده

سیزده ساله یتیمش هم قد سقا شده

 

بند بند پیکر من ای عمو از هم گسست

مفصلم از هم جدا شد استخوان هایم شکست

 

عده ای با نیزه و یک عده با تیرم زدند

دوره ام کردند و راحت تیغ و شمشیرم زدند

 

می شنیدم یک نفر فریاد زد در همهمه:

می زنم ضربه به پهلویش ز بغض فاطمه


از رضا رسول زاده


امام حسین (علیه السلام) پس از شهادت قاسم بن الحسن (علیه السلام): «از رحمت خدا دور باد گروهى که تو را کُشتند و کسانى که طرفِ دعوایشان در روز قیامت، جدّ توست!»

«به خدا سوگند، بر عمویت گران مى‌آید که او را بخوانى و پاسخت را ندهد یا پاسخت را بدهد و سودى نداشته باشد؛ صدایى که ـ به خدا سوگند ـ ، جنایتکاران و تجاوزگران بر آن ، فراوان و یاورانش اندک اند» .


پ.ن.1: اللهم عجل لولیک الفرج