روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

یاد جمعه دم غروب

همیشه کسی هست که کارت رو خراب می کنه.


یکی تو اداره که نامه ها رو از سر لج و لجبازی، امضا نمی کنه و کارت رو کلی میندازه عقب ...


یکی که فکر می کنه خداست (فقط مونده بگه حرف فرعون رو بزنه) ...


یکی که به هیچی فکر نمی کنه و فکر می کنه همه کارست و کاری رو انجام میده ...


همیشه همه جا، کسی هست.


خدایا ... روزی وسیع از رزق حلالت مرا نصیب کن و از شر انسان بد و همسایه بد و همنشین بد و سلطان بد مرا کفایت کن.

و وسع علی من حلال رزقک و اکفنی مونه انسان سوء و جار سوء و قرین سوء و سلطان سوء. (فرازی از دعای سمات)





پ.ن.1: خدایا شکر. بعضی وقت ها فکر می کنم اگر این ها نبودن، شاید به خیلی چیزهای دیگه نرسیده بودم ...


پ.ن.2: اللهم عجل لولیک الفرج


پ.ن.3: 20 خرداد، داشتم پیام هامو بررسی می کردم که اینو دیدم:


مناجات زیبای دکتر چمران:


خدایا ...

از بد کردن آدم هایت شکایت داشتم به درگاهت ...

اما شکایتم را پس می گیرم...

من نفهمیدم ...

فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدم هایت ...

نگاهم به تو باشد ...

گاهی فراموش می کنم که وقتی کسی کنار من نیست ...

معنایش این نیست که تنهایم ...

معنایش اینست که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ...

با تو تنهایی معنا ندارد ...

مانده ام تو را نداشتم چه می کردم ...

دوستت دارم خدای عزیزم

نظرات 1 + ارسال نظر
فاطمه دوشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 09:41 http://khodaakharinfaryad.blogfa.com

یه زمانی مشکل مسلمونا “خوارج” بودن یعنی اونایی که از دین خارج شدن…

.

.

الان مشکل “دواخل” هستند…

اونایی که زیادی رفتن تو دین و در نمیان !!!!!

و فکر میکنند جای خدا باید برای همه تصمیم بگیرند !!!!

واقعا میفهمم چی میگید با تمام وجود حس کردم.گاهی بعضیا همچین ژس خدایی میگیرن برات.......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد