روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

اقلیت

چند وقت قبل کتاب شعری از فاضل نظری به دستم رسید به نام "اقلیت"، که 38 غزل جالب و زیبا در اون وجود داره


اقلیت، ابیات زیبایی داره:
نمی دانم چه نفرینی گریبانگیر مجنون است / که وحشی می کند چشمانش آهوی صحرا را...
این هم یه شعر دیگه از فاضل نظری:
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم

یک قطره آبم که در اندیشه دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم

یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم

این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی‌ست
من ساخته از خاک کویرم که بمیرم

خاموش مکن آتش افروخته‌ام را
بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم
نظرات 2 + ارسال نظر
ماریا شنبه 30 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 15:21

من کشته مرده ی فاضلم

شعراش قشنگن

بهامین یکشنبه 31 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 04:13 http://notbookman.blogsky.com


اشعار زیبایی سروده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد