روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

مشهد

جنون یعنی کسی در شهر خود سر می کند اما ...

دلش در کوچه های دور شهر مشهد مانده آواره


شهادت امام رضا (ع) تسلیت

سفرنامه

این که بعد از سه بار رد کردن همراهی با گروهی، یک هو کسی شبانهبهت زنگ بزنه و بگه که یک جای خالی برای مشهد هستش، فردا ظهر حرکته. یک حال عجیبی داره.‌‌... که تا وقتی که گنبد رو ندیده بودم، باور نمی کردم که مشهد اومدم.


ولادت حضرت فاطمه .س از مشهد مبارکتون.

شش سال پیش

یادش به خیر، سال 90 آخرای کارشناسی  بودم که دو شهید گمنام رو توی دانشگاه فردوسی دفن کردن ... 

سخنرانی امام جمعه مشهد که یه خردش برمی گشت به عزل وزیر اطلاعات و نامه رهبری، مارش نظامی و حمل تابوتها توسط سربازها و بعد تحویلش به دانشجوها و مردمی که اومده بودن تشییع، پیاده روی تا محل مسجد، گریه کسایی که باورم نمیشد ...

حالا یکی شون شناسایی شده و رخ نشون داده ...

دلم می خواست مشهد بودم و سه شنبه می رفتم مزار شهید گمنام دانشگاه فردوسی و مزار سردار شهید رفیعی.



اللهم عجل لولیک الفرج

من برگشتم!

ساعت 3 صبح که مشهد رسیدم، دلم می خواست برم حرم، البته جای دیگه ای هم نداشتم برم! باید می رفتم خونه دوستام که اونام حتما خواب بودن ...

عکس زیری رو ساعت 6 و نیم صبح وقتی از حرم اومدم بیرون گرفتم ...

چند روز بعد که برگشتم خونه و داشتم عکسامو می دیدم، دقت که کردم یه پرنده رو تو عکس، کنار مناره دیدم، خوش به حالش ...


روز معلمه ...
یادم میاد سوم دبستان که بودم، خانم معلممون چند روزی نمی تونست خوب حرف بزنه، یه هفته بعد از اون سر کلاس نیومد و ما رو دسته دسته فرستادن سر کلاس معلمای دیگه.
بعد اون فقط دو بار دیدمش،
یه بار رو ویلچر، رفته بودیم عیادتش تو بیمارستان،
بار دوم وقتی دیدمش که سال پنجم بودم. یه روز دیدم عکسش توی یه آگهی هستش که زدنش روی تابلوی مدرسه مون ...
روز معلم بر همه معلما (مخصوصا معلم خوبم خانم صفری و باقی معلمام) مبارک باشه ... ان شا الله که همه شون سالم و سلامت باشن.

پ.ن.1: آن جا که نام مهدی نیست، قرار نه، فرار باید کرد ... اللهم عجل لولیک الفرج

این روزا

چند ماهی بودش که دلم هوایی حرم امام رضا .ع. شده بود، هر بار که می خواستم برم، یه ماجرایی پیش اومد...


تا این که بلاخره چند روز پیش که مشهد رفتن من جور شد ...


تا وقتی بلیط رفتنم رو نگرفته بودم، باورم نشد که رفتنی شدم ...


چند روزی نیستم، ان شا الله وقتی برگشتم، داستانم رو ادامه میدم ...


دعاگوی همه شما هستم... 

ایضا: گوش کنید - بهارم با صدای حامد زمانی



مادر بگو چه جوری آروم بشم، با یاد تو هنوز نفس می کشم 


به عکس تو یه عمره زنجیر شدم، مادر بیا ببین چقدر پیر شدم


نگارم عمریه چشم انتظارم، نگارم،از دوری تو خزونه، بهارم


دیگه سر رو عکست بزارم، برگرد،امیدم سر خاک هر شهیدی رسیدم


بازم آهی از سر دل کشیدم، چی میشه بیاد یک روزی شهینم


خدایا تو رو به خاک بی نشون زهرا، نشونی از ماهم کی میشه پیدا

ماه من کجای این خاکه


خدایا دیگه بسه داغ غربت و دوری، منم و این چشم به راهی، صبوری

شاهدم چشمای نمناکه



پ.ن.1:ریچارد فرای رو می خواهند در کنار زاینده رود دفن کنن، یه سری موافق و مخالف داره این حرکت، به خاطر این که میگند جاسوس بوده. اما مخالف ها به نظر می رسه که همون کسانی بودند که می گفتند جای شهدای گمنام توی دانشگاه و شهر نیست ... اما یه سوال از بعضیا که به خاطر سیاسی شدن قضیه حرف می زنند: با این حساب که جای شهدای گمنام توی شهر و دانشگاه نیست، جای فرای وسط شهر هستش یا نه؟ شهر مگه قبرستونه؟ شما به کی مدیونید فرای یا شهدا؟


پ.ن.2: اللهم عجل لولیک الفرج

عیدتون مبارک

ولادت امام رضا (علیه السلام) بر همگان مبارک باد.



فردا خدا قسمت کنه میریم مشهد ...


اللهم عجل لولیک الفرج