روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!
روزنوشت های مسافر شب مهتاب

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش

فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش  / گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش


بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود/ این همه قول و غزل تعبیه در منقارش


ای که ازکوچه معشوقه ما می گذری / بر حذر باش که سر می شکند دیوارش


آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست / هر کجا هست خدایا به سلامت دارش


دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود / نازپرورد وصال است مجو آزارش


پ.ن.1: به بهانه شنیدن این شعر از زبان یکی از اقوام پیر با حافظه خوب (کاملش)


پ.ن.2: اللهم عجل لولیک الفرج


جمعه نوشت


آقا بیا که فاجعه از حد گذشته است
انسان ز مرز هر چه نباید گذشته است

آقا بیا ببین که چه ها در زمان ما
بر امت مسیح و محمد گذشته است

تو شاهدی خودت که در این روزگار تلخ
بر دوستان خوب خدا بد گذشته است

هر روز بی قراریمان می شود فزون
فرصت برای حوصله شاید گذشته است

فرماندهان ناب تو شاید شمارشان
از مرز شوق آور سیصد گذشته است

هر روز ترس و توطئه، هر روز مرگ و خون

آقا بیا که فاجعه از حد گذشته است


پ.ن.۱ اللهم عجل لولیک الفرج

لالایی هر کودکی صدای بمب و ترکش است

یا محمد (ص)

یا رسول داغ رهایی بر دلت

جهان هنوزم در کف اهریمنان جاهل است


یا محمد آسمان یک پارچه خون و آتش است

لالایی هر کودکی صدای بمب و ترکش است


بخوان دوباره یا رسول به نام آفریدگار

که کفر شعله می کشد از دل خاک بی قرار


ارزش جان آدمی به سکه ای نمی رسد

هر کس به نام تازه ای دنیا رو آتش می زند


یا محمد ترس من از دست های بسته است

یا محمد وحشتم از قلب های خسته است


یا محمد غربت غم دیدگان را چاره کند

شیطان تنوره می کشد

معجزه ای دوباره کن


بانگی به گوش نمی رسد از مسجد و گل دسته هاش

گویی جهان پر شده است از دیوار و آسمان خراش


تمام شهرها شده شهر گدایان فقیر

بیا و دست خسته ی مردان قصه را بگیر


یا محمد ترس من از دست های بسته است

یا محمد وحشتم از قلب های خسته است


یا محمد غربت غم دیدگان را چاره کن

شیطان تنوره می کشد

معجزه ای دوباره کن


ترانه را با صدای مانی رهنما گوش کنید


سالروز ولادت حضرت محمد (ص)  و امام جعفر صادق (ع) پیشاپیش مبارک باد.


پ.ن.1: اللهم عجل لولیک الفرج

مهمان خانه یِ مهمان کشِ سراسر آشوب

زردها بی خود قرمز نشده اند

قرمزی رنگ نینداخته است

بی خودی بر دیوار.


صبح پیدا شده از آن طرف کوه ازماکو اما

وازنا پیدا نیست

گرته روشنی مرده ی برفی همه کارش آشوب

بر سر شیشه هر پنجره بگرفته قرار.

وازنا پیدا نیست


من دلم سخت گرفته است از این


میهمان خانه ی مهمان کش روزش تاریک


که به جانِ هم نشناخته انداخته است:


چند تن خواب آلود


چند تن ناهموار


چند ناهشیار.


پ.ن.1: هر وقت برف میاد یاد این شعر نیما یوشیج میفتم.


پ.ن.2: اللهم عجل لولیک الفرج


دست رو دلم نزارید که دلم خونه

دست رو دلم نزارید که دلم خونه، دست رو دلم نزارید که پریشونه

خدایا تو می دونی که من نمی خوام اسیر دنیا بمونه، از شهدا جا بمونم

خدیا تو می دونی که من نمی خوام خجل ز زهرا بمیرم، از شهدا جا بمونم

آرزومه که شهیدم کنی

پیش زهرا رو سفیدم کنی


مانوسه با شهدا سر شبم

این نوای قدیمی رو لبم:


رو دیده هام میزارم وصیت شهدا رو

با حسین می مونم این یکی دو روز دنیا رو

با حسین بودن اینه که مردونه رو نفست پا بزاری

با حسین بودن اینه که مث شهدا دل بسپاری

با حسین بودن اینه که مث شهدا با خون خودت لاله بکاری

زندگی بی شهدا خدا می دونه سخته

شهر بی یاد شهید همیشه تیره بخته


الهی روز محشر نشی رفیق شرمنده

الهی پای رهبر باشی همیشه رزمنده


عاقبت به خیره کسی که رهبرشو تنها نزاره

عاقبت به خیره کسی که روی خون یاراش پا نزاره

عاقبت به خیره کسی که غم رو دل آقا نزاره


وصیت شهدا باشه برات روایت

آی رفیقا خططون فقط خط ولایت


الهی پای رهبر باشی همیشه رزمنده

الهی روز محشر نشی رفیق شرمنده

چراغ راه خدا              حسین عزیز زهرا

یا سید الشهدا             حسین عزیز زهرا


پ.ن.1: هر قسمتش از یه شاعره.

پ.ن.2: اللهم عجل لولیک الفرج

خط جدید

24 اسفند شد، و دوباره رسیدم به روز تولدم. امسالم خدا رو شکر باز روز تولدم، نرسیده به چهارشنبه سوری هستش، هنوز که سر و صداهای ترقه های چینی شروع نشده ...

امسال عکس کیک نمیزارم، چون چند روز پیش دو تا از اقواممون توی تصادف کشته شدن و بچه هاشون رو تنها گذاشتن. خدا بیامرزدشون (فاتحه ای براشون بخونید)

به جای عکس کیک، عکس گلی که کاشتم رو می زارم.



امسال چیزای جدیدی یاد گرفتم، خیلی ها رو شناختم. با خیلی ها سعی کردم دوست باشم و بعضی وقت ها شد، بعضی وقت ها نشد و سرم کلاه رفت. (مطلب یاد دوست با شغلم و قرص های آب آور... رو بخونید) تجربه شد که به هر کسی اعتماد نکنم.

یاد گرفتم برای هر چیز الکی غم و غصه به خودم راه ندم. بعضی چیزها هستش که امروز غم هستند و فردا حسرت این که چرا به غم گذشت. (مطلب لحظات سخت رو بخونید). خیام قرن ها قبل سروده که:

ای دل چو زمانه می کند غمناکت / ناگه برود ز تن روان پاکت 

بر سبزه نشین و خوش بزی روزی چند / زان پیش که سبزه بردمد از خاکت


پارسال نوشتم که می خوام بعضی کارها رو بکنم (خط جدید زندگی م)، بعضی هاش شد، بعضی هاش نشد. امسال هم لیستی دارم از کارهایی که باید تا آخر سال دیگه تمومشون کنم.


پ.ن.1: خدا رو شکر امسال هم با کلی بالا و پایین گذشت....


پ.ن.2: اللهم عجل لولیک الفرج


گاهی بهشت، زیر قدم های دختر است

تمام پنجره را غرق حسن یوسف کن
دل اهالی این کوچه را تصرف کن

قدم بزن وسط شهر باصدای بلند
به عابران پیاده غزل تعارف کن

و بی بهانه تبسم کن و نگاهت را
شبیه آینه ها عاری از تکلف کن

سپس به مجلس ترحیم یک غریبه برو
وچشم های خودت را پر از تاسف کن

صدای ضبط، اتوبان، هوای بارانی
به خود بیا! نرسیده به قم توقف کن

سلام دختر باران! سلام خواهر ماه!
بهشت را به همین ساده گی تصرف کن


شاعر: حمیدرضا برقعی


پ.ن.1: سالروز ورود حضرت معصومه (سلام الله علیها) به قم ... چند ماهی هست که قم نرفتم ...


پ.ن.2: لعنت بر آل سعود که آیت الله نمر رو اعدام کرد...


پ.ن.3: کشور فسقلی دیگه ای نیست که بخواد روابطشو با ایران قطع کنه؟ این همه ایرانی تو منا کشته شدن، جلوی سفارت ایران بمب گذاری کردن، اما روابطمون قطع نشد...


پ.ن.4: اللهم عجل لولیک الفرج

یاد دوست با شلغم و قرصای خواب آور ...

چند روز قبل سرما خورده بودم، تا دیروز با خوردن قرص و دارو بهتر شدم! این قرص های سرماخوردگی، اکثرا خواب آورن. اونقدر هم کار دارم که خواب باعث میشه کارام هی عقب بیفتن!!!

شلغم و پرتقال و آویشن و بابونه دواهای بهتری هستن!  خواب آور نیستن حداقل...


نوشتم شلغم.

شلغم که می خورم یاد خوابگاه فردوسی می افتم. توی سرمای مشهد شلغم می خریدیم، بار میذاشتیم و خوب که بوش می پیچید توی راهروها، اتاق بغلی ها و دوستا رو زنگ می زدیم که پاشو بیا شلغم خورون داریم. شلغم خالی! شلغم با کاهو! شلغم با همه چی!!! اون سال فکر کنم هیچ کس مریض نشد!

چه قدر زود گذشت! چه دوستای خوبی...


نوشتم آویشن

توی زمستون سال سوم دانشگاه سرما خورده بودم، هی دم به دم آویشن دم می کردم و می خوردم... یه دوستی بلند گفت اینجا بوی چی میاد، شلغم بار گذاشتن. یه لیوان بهش آویشن و بابونه دادم. چای رو ترک کرد، آویشن خور شد!


نوشتم قرص های خواب آور.

بد نیست یادی از دوستی بکنم که مدتی پیش نخواست دوستیشو ادامه بده و زد زیر دوستی ها و کارهایی که براش انجام دادم. چند باری رفتم پیشش، جواب نداد! گفت قبلا همکار بودیم، دوست نبودیم! راست می گفت مدتی با هم کار می کردیم و قرار بود بیشتر هم کار کنیم! خدا رو شکر که شراکتمون توی دنیا و آخرت بیشتر نبود!!! دیگه به هم سلام هم نمی کردیم. اون توی این مدت دو بار رفت کربلا و من هم توی این مدت رفتم مشهد و کرمانشاه و قم. نه از هم خداحافظی کردیم نه سلام. شماره ها رو هم از گوشی ها حذف کردیم. همسایه بودیم و همه ش می دیدمش ولی سعی می کردیم توی کوچه و خیابون از کنار هم رد نشیم (کوچه های تنگ آشتی کنون بودن، این کوچه ها اینقدر عریض شدن که دوستم باشی، نمی فهمی کی داره از اون ورش رد میشه).

گذشت تا این که یه روز خودش اومد سلام کرد. نمی دونم که چی شد یکی فهمید واسطه شد (من که قهر نبودم اما قهر به اسم من نوشته شد!).  امروز یهویی با هم، هم مسیر شدیم ... چه طوری دنیا می چرخه و عوض میشه ... 

بخشیدم ولی دلم نمی خواد یه بار دیگه یکی بیاد اینطوری باهام بازی کنه و دوستی رو شراکت بدونه!!! حواسم باشه که قبل از دوستی، طرف رو آزمایش کنم!


پ.ن.1: شاعر نوشته و خواننده خونده که:  از امروز هر شبم گریه است با یه حس عذاب آور /  شب و روزام یکی می شن با این قرص های خواب آور!!!


پ.ن.2: از امام صادق (علیه السلام) یه حدیثی با این مضمون نقل شده: شلغم بخوید و خواص شلغم را به دشمنان نگویید ...


پ.ن.3: چقدر امشب نوشتم!!!


پ.ن.4:  اللهم عجل لولیک الفرج

غریب ...


 مثل حسین شاعر و نقاش و روضه خوان ؛

مثل حسین ؛فرشچیان ؛ محتشم نداشت

از کل خانواده ی خود مادری تر است

تاریخ گفته مادر او هم حرم نداشت...


السلام علیک یا کریم اهل بیت (علیه السلام)،


شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام) تسلیت باد...


اللهم عجل لولیک الفرج

آخرای یه روز با یه شعر

یا حسن ابن علی .ع. یا غریب مدینه

شکر للله شدم گدای حسن
می سرایم فقط برای حسن
در خیالم همیشه میخوانم
عاشق صحن با صفای حسن

قطره های کرم سرازیر اند
بین هر سجده از عبای حسن
بین هر روضه بی هوا رفتم
در حوالی روضه های حسن

از سر کوچه تا ته کوچه...
این من و سوز ماجرای حسن
کی شود تا بگویم ای آقا
زائرم سمت کربلای حسن

اللهم عجل لولیک الفرج