روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

روزنوشت های مسافر شب مهتاب

به آسمان که رسیدند گفتند: زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها!

خط بعدی - تولد نامه

یه سال دیگه هم گذشت و دوباره اومدم اینجا تولدم رو به خودم تبریک بگم... امسال به اندازه عمرم تجربه کردم.

تجربه کارآفرینی،کار، روانشناسی، فکر، کتابخونی، چند بار امام رضا رفتن، خونه نشینی کرونا و ضد عفونی شبونه خیابون ها، سیل و...

بودن با کسایی که دوست نبودن و جام گذاشتن و رفتن ....


در کل رفقایی که یادشون بود و بهم تبریک گفتن، دمشون گرم و حسینی


پ.ن: آن جا که نام مهدی نیست، قرار نه، فرار باید کرد

تولد نامه

چقدر زمان زود می گذره ...

باز هم 24 اسفند شد و یه صفحه جدید به زندگی م اضافه شدش...




امسال خیلی چیزها رو یاد گرفتم، سعی کردم بیشتر کتاب بخونم، غمی هم نیست چون خیام سروده:


چون بلبل مست راه در بستان یافت

روی گل و جام باده را خندان یافت

آمد به زبان حال در گوشم گفت

دریاب که عمر رفته را نتوان یافت


پ.ن.1: اللهم عجل لولیک الفرج

سال جدید من

امروز روز تولدمه و به یک سال دیگه به سن م اضافه شد ...




ترجمه متن داخل تصویر (اسپانیایی): تولدت مبارک! برایت امروز و همیشه، بهترین ها را  آرزومندم.
پ.ن.1: عکس رو اسپانیایی انتخاب کردم که یکی از اهداف سال قبلم بودش که به حداقل هاش رسیدم...

پ.ن.2: اللهم عجل لولیک الفرج

برگه جدید

فردا تولدم هستش...  یه صفحه جدید به ورق زندگی م اضافه میشه. خدا می دونه چی توی این صفحه نوشته میشه!



سال 95 هم مانند سال پیش عزیزانی از دست دادم، خدا همه شون رو بیامرزه.


تولد که می نویسم یاد چند چیز میفتم:

اول: سر و صدای ترقه و انفجار چهارشنبه سوری که هر سال بوده. امیدوارم امسال و سال های بعد به احترام خون جوونایی که زیر آوار پلاسکو جونشون رو از دست دادن، مردم چهارشنبه آخر سال ایمن تر و آروم تری داشته باشن...

دوم: یاد فیلم جشن تولد میفتم، وقتی که رقیه می خواست شمع رو فوت کنه و انفجارها شروع شد.

سوم: یاد خیام میفتم که سروده:

ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست / بی باده گلرنگ نمی باید زیست

این سبزه که امروز تماشاگه ماست / تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست


پ.ن.1:خسته بودم، از متنی که نوشتم معلومه! اینجا داره بارون میاد، بعد نوشتن متن، رفتم بیرون زیر نم نم بارون یه کم قدم زدم. تهش هم خودم رو به پفک مهمون کردم!


پ.ن.2: اللهم عجل لولیک الفرج

خط جدید

24 اسفند شد، و دوباره رسیدم به روز تولدم. امسالم خدا رو شکر باز روز تولدم، نرسیده به چهارشنبه سوری هستش، هنوز که سر و صداهای ترقه های چینی شروع نشده ...

امسال عکس کیک نمیزارم، چون چند روز پیش دو تا از اقواممون توی تصادف کشته شدن و بچه هاشون رو تنها گذاشتن. خدا بیامرزدشون (فاتحه ای براشون بخونید)

به جای عکس کیک، عکس گلی که کاشتم رو می زارم.



امسال چیزای جدیدی یاد گرفتم، خیلی ها رو شناختم. با خیلی ها سعی کردم دوست باشم و بعضی وقت ها شد، بعضی وقت ها نشد و سرم کلاه رفت. (مطلب یاد دوست با شغلم و قرص های آب آور... رو بخونید) تجربه شد که به هر کسی اعتماد نکنم.

یاد گرفتم برای هر چیز الکی غم و غصه به خودم راه ندم. بعضی چیزها هستش که امروز غم هستند و فردا حسرت این که چرا به غم گذشت. (مطلب لحظات سخت رو بخونید). خیام قرن ها قبل سروده که:

ای دل چو زمانه می کند غمناکت / ناگه برود ز تن روان پاکت 

بر سبزه نشین و خوش بزی روزی چند / زان پیش که سبزه بردمد از خاکت


پارسال نوشتم که می خوام بعضی کارها رو بکنم (خط جدید زندگی م)، بعضی هاش شد، بعضی هاش نشد. امسال هم لیستی دارم از کارهایی که باید تا آخر سال دیگه تمومشون کنم.


پ.ن.1: خدا رو شکر امسال هم با کلی بالا و پایین گذشت....


پ.ن.2: اللهم عجل لولیک الفرج


خط جدید زندگی م

فردا باز هم 24 اسفند هستش و باز هم یه سال به سال های عمرم اضافه میشه. فردا سالروز تولدمه و خدا رو شکر شب چهارشنبه سوری نیس!!!


این هم کیک تولدم :)




به نظرم، تولد هر کس روزی نیستش که به دنیا اومده، روزی هستش که توی خودش یه تغییر اساسی داده و زندگی ش متحول شده. معلوم نیست توی این خط زندگی م، خدا چی برام نوشته، امیدوارم هر چی خیره پیش بیاد. 

امسال می خوام به چند تا چیز برسم، این زیر چند تاشو نوشتم. لیست کامل نیست و کاملش می کنم، یا اینجا یا هر جای دیگه.

1- اول از همه حفظ قرآن: رسوندن حفظیاتم به حداقل جز 8
2- انگلیسی: امسال دیگه مدرک رو تا مهر بگیرم.
3- عربی: دایره لغتم رو زیاد کنم.
4- اسپانیایی: تا پایان سال از حد ابتدایی رد بشم و برسم به حد متوسط
5-نگهداری گل و گیاه: سعی کنم بیشتر یاد بگیرم و چند تایی قلمه بزنم و چندتایی هم بکارم.
6- ...

داشتم تو وبلاگم می گشتم، اینا رو پیدا کردم، نوشته های سال های قبلم در روز تولدم:

24 اسفند نامه (سال 92)

روزهای آخر زمستون (سال 91)

خط بیست و سوم (سال 90)

روز تولد نامه (سال 89)

شب و روز تولدم تو جنوب ( سال 88)


ای دریغ و حسرت همیشگی، چقدر ناگهان زود دیر می شود.



پ.ن.1: اللهم عجل لولیک الفرج


24 اسفند نامه




 امروز روز تولدمه ...

اللهم عجل لولیک الفرج